صبح نو/متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
در میان نحلههای مختلف اصلاحطلبی، حزب اتحاد ملت متعلق به طیف چپ رادیکال بلاتکلیفترین و دستبه عصاترین گروه نسبت به انتخابات 1400 به شمار میآید. این بلاتکلیفی در شرایطی است که اتحاد ملتیها در احوالات کنونی منقسم به دو قسم سیاستورزی هستند؛ اول پیروان سیاست «نقزنی برای گرفتن امتیاز از حاکمیت» و حامیان راستین مشارکت مشروط و دوم تشکیکآفرینان نسبت به نهاد انتخابات و نتایج منبعث از آن. در این بین البته مجادلاتی نهانی میان اعضای رسمی یا چهرههای نزدیک به گفتمان اتحاد ملت بر سر نامزدهای بالقوه اصلاحات وجود دارد؛ گروهی حامی وزیر امور خارجهاند و گروهی دیگر حامی آقای معاون اول.
با وجود اینکه بسیاری از طیفهای اصلاحطلبی بار خود را برای حضور حداکثری در انتخابات بسته و قصد دارند با معرفی نامزد واحد، قوه اجرایی کشور را همچون سالهای 92 و 96 به دست گیرند، اتحادملتیها همچنان بر همان پاشنه سابق مشغول سیر هستند و میکوشند با اتخاذ سیاست همیشگی «نقزنی برای کسب امتیاز از حاکمیت» به اهداف خود دست یابند. برای نمونه، حسین نورانینژاد، سخنگوی حزب اتحادملت چندی پیش در گفتوگو با ایسنا، شرط حضور اصلاحطلبان در انتخابات را شکلگرفتن به زعم او «معنای انتخابات» عنوان و تصریح کرد: اصلاحطلبان کماکان به انتخابات به عنوان یکی از اصلیترین راهبردهای خود برای پیشبرد اهداف اصلاحی نگاه میکنند. اصل بر شرکت در انتخابات است، مگر آنکه معنای انتخابات شکل نگرفته باشد. حسین کاشفی، دیگر عضو حزب اتحادملت نیز در گفتوگو با اعتمادآنلاین درباره شرایط انتخابات آتی، مدعی شد: کشور در حالی به استقبال سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری میرود که نگرانیها بابت رد صلاحیتهای فلهای همچنان پابرجاست.
طیف دیگری از اتحاد ملتی ، علاوه بر نق زدن، قائل به مشارکت مشروط هستند. آذر منصوری، قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت و سخنگوی نهاد اجماعساز اصلاحطلبان در این طیف میگنجد. او اخیرا در گفتوگو با برنا، با بازگذاشتن مسیر گرایش اصلاحطلبان به سیاست تحریم انتخابات، اعلام کرد: اصلاحطلبان اگر بخواهند بدنه جامعه همراه را ترغیب به مشارکت در انتخابات کنند، باید ثابت کنند که اتفاقا به هر قیمتی حاضر به شرکت فعال در انتخابات نیستند. قاعده رقابت سیاسی هم این است که هر گروه یا جربان سیاسی ضمن دفاع از انتخابات آزاد قانونی و عادلانه، بتواند کاندیدای اختصاصی خود را داشته باشد. سیاست بیفایدهانگاری انتخاباتیعلاوه بر اعضای رسمی حزب، چهرههای نزدیک به گفتمان اتحاد ملت نیز تلاش دارند با نعل و میخ زدنهای مداوم، انتخابات 1400 را بیاثر، غیررقابتی و با نتیجه از پیش تعیینشده جا بیندازند؛ سیاست مخدوشکردن نهاد انتخابات معمولا در هر دوره از سوی تندروهای اصلاحطلب پیش گرفته میشود تا بلکه از این طریق، بدنه اجتماعی اصلاحات مجاب به حضور پای صندوقها شود.
سعید حجاریان، تئوریسین سکولار و از پدران معنوی حزب اتحاد ملت(جبهه مشارکت سابق) روز 13 بهمن 99 در یادداشتی در سایت مشق نو، با غیررقابتی و پیشبینیپذیردانستن نتیجه انتخابات آینده، مدعی شد: اکنون جامعه ایران در نقطه اوج سوژگی قرار دارد؛ گاه میل به مشارکت میکند، گاه تحریم و گاه خیابان. از طرفی، حاکمیت نیز به انتخابات غیررقابتی و خودمانی میل میکند، همچون انتخابات مجلس یازدهم؛ بنابراین میخواهم نتیجه بگیرم انتخابات سال ۱۴۰۰ صحنه کشاکش حامیان انتخابات غیررقابتی و جامعه تودهای از یکسو و شهروندان مستقل و دارای عاملیت از سوی دیگر است و از آنجا که پروژه شیبانیسازی و پرورشسازی همچنان کارآمد بهنظر میرسد، انتخاباتی غیررقابتی و پیشبینیپذیر را شاهد خواهیم بود.
علیرضا علویتبار، تئوریسین و دیگر چهره نزدیک به اتحادملت، باوجود اینکه یکی از چهرههای عضو در نهاد اجماعساز اصلاحات است، روز 5 اسفند در گفتوگو با«شرق» نسبت به تاثیر کارکرد این نهاد تشکیک روا داشت. علویتبار در اینباره گفت: دستهای معتقدند در اساس سیاستورزی در ایران امروز در تعلیق و تفضیل است. اینها معتقدند که فضای سیاسی آنقدر محدود و بسته شده است که دیگر رقابت معنادار و جذاب برای مردم در آن نمیتواند شکل بگیرد. اینها براساس تحلیلی که از اوضاع سیاسی کشور دارند، هر نوع سازماندهی و تحدید سازمان را عبث تلقی میکنند و میپرسند مگر کسی شما را به سیاستورزی دعوت کرده که برایش سازماندهی میکنید؟ این رادیکالیست تجدیدنظرطلب افزود: آنها میگویند حالا فرض کنید به نهادهای انتخابی هم مسلط شوید، آنگاه چه کار میتوانید بکنید؟ بعد از مدتی خسته و کوفته از کشمکش باید تسلیم شوید! به نظرم این جدیترین انتقاد به فعالیتهای اصلاحطلبانه است. راستش را بخواهید من خودم را هم نمیتوانم در این زمینه قانع کنم. جدال میان جهانگیری و ظریفهمانطور که در ابتدای گزارش نیز به آن اشاره شد، از میان تمامی چهرههای مطرح اصلاحطلب برای نامزدی در انتخابات 1400، دو چهره بیشتر از سایرین به عرصه مجادله در اتحاد ملت تبدیل شدهاند؛ محمدجواد ظریف و اسحاق جهانگیری. گروهی طرفدار ظریف هستند و گروهی دیگر هوادار جهانگیری. ادله گروه اول برای طرفداری از نامزدی ظریف، محبوبیت برساخته اوست که بالقوه میتواند بدنه اجتماعی ناامید و مأیوس اصلاحات را برای حضور پای صندوقها برانگیخته کند. ادله گروه دوم برای مخالفت با ظریف، خلأ سابقه کار اجرایی در کارنامه اوست. از نگاه گروه دوم، درست است که ظریف محبوبیت نسبی دارد اما مثل جهانگیری سابقه کار کلان اجرایی ندارد و نمیتواند از پس تمشیت قوه اجرایی کشور برآید. با وجود این دوقطبی قدرتمند، برخی اعضای حزب اما بر این باورند که نه ظریف و نه جهانگیری، هیچکدام برای احراز پست ریاستجمهوری، واجد شرایط لازمه نیستند؛ مثلا محمدجواد روح، عضو شورای مرکزی اتحاد در بهمن در یادداشتی در نشریه صدا، ارگان مطبوعاتی اتحاد، با مقایسه میان عارف و لاریجانی و جهانگیری از یکسو و ظریف و سیدحسن خمینی از سوی دیگر، تاکید کرد: اگر عارف، لاریجانی و جهانگیری چهرههای توانمند و باسابقهای در حوزه سیاسی و اجرایی هستند که محبوبیت و پایگاه رای مناسبی ندارند؛ در مقابل، نامزدهایی هم در میان اصلاحطلبان مطرح میشوند که محبوبیت دارند، اما سابقه و توان اجرایی ندارند مانند ظریف و سیدحسن خمینی.