اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در کم خبر به معنای تاییدش نیست
بالاخره سکوت رییسجمهوری پیشین شکست. سکوت 68 روزه حسن روحانی در فضای سیاسی و رسانهای کشور که البته در نگاه نخست باید گفت که سکوت چندان طولانی و درازمدتی هم نبوده اما وقتی به یاد بیاوریم او 8 سال تمام، دستکم از 12 مردادماه 92 تا 12 مردادماه 1400 در قامت رییسجمهوری مملکت از پرخبرترین ایرانیان بوده و کمتر روزی را در این 2922 روز پیدا خواهیم کرد که کلامی از او در آن روز به عرصه عمومی راه نیافته و روی خروجی خبرگزاریها و دیگر منابع رسانهای نرفته باشد، آنگاه درخواهیم یافت اینکه حسن روحانی طی 2 ماه و 6 روز گذشته -یعنی از 11 مردادماه که آخرین سخنرانیاش را به عنوان رییسجمهوری ایران در جمع مدیران ارشد دولت دوازدهم ایراد کرد تا دیروز 17 مهرماه که در توییتی از این گفت که نمیتوان برابر کشتار بیرحمانه قندوز سکوت کرد- کماهمیت نیست. البته این رسمی است نانوشته در عالم سیاست که سیاسیون پس از اتمام دوران خدمتشان، چند صباحی را عامدانه بیرون گود نشسته و تا حد امکان از اظهارنظر خودداری کرده و حتی هر نوع فعالیتی را که بتوان از آن شکلی از کنشگری سیاسی و سیاستورزی برداشت کرد، تعطیل میکنند اما اینکه روحانی در این حدود 70 روزی که از پایان دوران ریاستجمهوریاش میگذرد، با وجود گستره و عمق اثرگذاری تحولات بیش از 2 ماهی که از آغاز به کار دولت سیزدهم پشتسر گذاشتیم، مطلقا در سکوت بوده، نکته قابلتاملی است. تحولاتی که البته او پیشاپیش دستکم بخش عمده یا به تعبیر دقیقتر رویکرد کلی و سمتوسوی طیفی از تحولات را پیشبینی کرده و صراحتا اعلام کرده بود که «از 12 مردادماه 1400 به بعد هماهنگی کاملی بین سه قوه به وجود میآید و در این میان بعضی از شغلشان میافتند و بیکار میشوند و انتقادهای عجیبوغریب و غیرمنصفانه آنها تعطیل میشود اما به هر حال همه از یک جناح و تفکر میشوند و نوعی هماهنگی به وجود میآید که انشاءالله امیدواریم از این نظر وضع بهتر شود.» تحولات پس از 12مرداد؛ علیه روحانی، له رییسی اما درعینحال از آنجا که همزمان با این دست تحولات ایجابی، شاهد طیفی از اقدامات و رویدادهای سلبی علیه روحانی و برخی اعضای دولتش بودیم و بر این پایه، آن گروهی که از قضا روحانی در همان سخنرانی آیندهنگرش در نشست هیات دولت 16 تیرماه درباره سمتوسوی تحولات دوران پس از 12 مردادماه، آنان را افرادی توصیف کرده بود که طی دوران 8 ساله ریاستجمهوری او سرگرم طرح «انتقادهای عجیب و غریب و غیرمنصفانه» بودند و با آغاز به کار دولت سیزدهم «از شغلشان میافتند و بیکار میشوند»، اتفاقا چندان هم بیکار ننشسته و اینجا و آنجا به دنبال محاکمه روحانی و نزدیکانش بوده و هستند، سکوت این مدت روحانی اهمیتی دوچندان خواهد داشت. البته که قاعدتا روحانی به عنوان سیاستمداری کارکشته که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، در مهمترین سمتهای سیاسی و مدیریتی نظام جمهوری اسلامی ایفای نقش کرده و به خوبی با زمین سیاست و فراز و فرودهایش آشناست، انتظار این تلاشهای احتمالا ناکامِ مخالفان در به دادگاه کشاندنش را داشته و بعید است مثلا از اقداماتی که در این مدت و به این منظور صورت گرفت و همچنان میگیرد، غافلگیر شده باشد و بیراه نیست اگر بگوییم سکوت او دستکم در قبال این دست اخبار و خبرسازیها حسابشده و عامدانه بوده است. او اما در عین حال حتی کلامی درباره تحولات چشمگیری که بهخصوص در بحث مدیریت و مبارزه با مهمترین چالش مملکت طی دو سال گذشته یعنی همهگیری کرونا رقم خورد، به زبان نیاورد و اکنون که پس از حدود 70 روز بالاخره در حد انتشار یک توییت مختصر و مفید از این روزه سکوت بیرون آمده، باز هم نه پاسخ و واکنشی داشته به آن تلاشها برای محاکمهاش، نه حتی صحبتی به میان آورده درخصوص تحولات اساسی در مدیریت کرونا و دیگر پشتیبانیهای سیاسی و اجرایی از دولت سیزدهم که دولت دوازدهم از آنها محروم بود.نخستین اعلامموضع پس از ریاستجمهوریشیخ دیپلمات که نخستین جمله توییتش را ازقضا با اعلام ناممکن بودن سکوت سیاسی به پایان برده، یکی از مباحث حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی را سوژه اظهارنظرش قرار داده و با اشاره به وضعیت بحرانی هفتههای گذشته کشور همسایه شرقی، اقدامات اخیر طالبان در افغانستان را محکوم کرده است. هرچند روحانی حالا در شرایطی از این نوشته «برابر کشتار بیرحمانه قندوز نمیتوان سکوت کرد» که آغاز پیشروی طالبان در افغانستان و درنهایت تصرف تمامی خاک این کشور که از همان میانه مردادماه امسال آغاز شد و به این ترتیب حالا روحانی در شرایطی تاکید دارد که سکوت نسبت به آنچه «جنایت» میخواند، جایز نیست که به هر روی این مدت شاهد اظهارنظری از او نبودیم. هرچند حالا تاکید کرده که نمیتوان برابر کشتار ملت افغانستان از جانب طالبان سکوت کرد و با اشاره به آخرین نمونه این کشتار در قندوز، نوشته است: «تروریستهایی که خود را در پس شعارهای افراطی دینی پنهان کردهاند، نه فقط به جان انسانها که نسبت به چهره رحمانی اسلام جنایت میکنند». رییسجمهوری پیشین ایران همچنین تاکید کرده است: «در شرایط فعلی که گروه طالبان حکومت را تصرف کرده است، مسوولیت جان مردم افغانستان به عهده آنهاست.» حال در شرایطی که توییت روز گذشته حسن روحانی همزمان با بحثهای مختلف، این پرسش را نیز به میان آورده که آیا به واقع توییت دیروز پایان سکوت این چندهفته روحانی است و از این پس باید منتظر اظهارنظر گاه و بیگاه او نسبت به مسائل مختلف باشیم یا این اعلامموضع صرفا به ضرورت صورت گرفته و با توجه به جنبه انسانی اتفاق اخیر در کشور همسایه و جان باختن تعدادی از شیعیان و نمازگزاران مسجد قندوز، روحانی اینچنین وارد گود شده است. پرسشی که البته پاسخ آن بسیار دشوار است و علت اصلی این پیچیدگی و دشواری نیز از عدم دسترسی رسانهای به روحانی و نیز اینکه پیگیریهای خبرنگار اعتماد از بسیاری از نزدیکانش طی روز و روزهای گذشته به منظور کسب اطلاع از حال و اوضاع سیاسی این روزهای روحانی بینتیجه ماند و عملا هیچیک از نزدیکانش حاضر به گفتوگو نشدند، ریشه میگیرد. با این همه اما میتوان گفت که با نگاهی به مجموعه شواهد و قرائن، به نظر میرسد احتمال اینکه این اعلام موضع بهواقع آغازی بر دوران تازهای از بروز و ظهور سیاسی روحانی باشد، کمی دور از ذهن است و اینکه او به ضرورت حادثه اخیر قندوز ناچار به اعلام موضع شده، معقولتر مینماید.
فارغ از این اعلامموضع شیخ دیپلمات پس از سکوتی حدودا 70 روزه که نه حملات گاه و بیگاه مخالفانِ دیروز در راستای محاکمه او و برخی اعضای دولتش قادر به پایان بخشیدن به آن بود و نه حتی تحولات سیاسی و مدیریتی در دولت سیزدهم، در این مدت شاهد بحثهای پرتکراری درباره او بودیم. به این اعتبار اگرچه روحانی در این مدت هیچ نگفت و تنها نظارهگر شرایط و اوضاع بود و سرگرم رصد تحولات، اما بحث درباره او و بهخصوص آینده سیاسیاش همواره از مهمترین سوژههای رسانههای مملکت بوده است. بحثی که البته باتوجه به آنکه مابهازایی در زمین سیاست نداشت و بیبهره از هرنوع واقعگرایی سیاسی، در سطح گمانهزنی و نهایتا تحلیلهای آیندهنگر و پیشبینیهای مبتنی بر حدس و ظنِ چهرههای فعال در عرصه سیاست دنبال میشد، اکنون پس از حدود 70 روز گسترهای گسترده از مباحث گوناگون را به ارمغان آورده که یکسر آن از پایان حیات سیاسی روحانی و حتی نزدیکان و بلکه دیدگاه و نگرش سیاسیاش حکایت دارد و سر دیگر بحث، بالعکس حاکی است از عمق نفوذ شخص روحانی در مهمترین امور آینده سیاست ایران و گستره اثرگذاریاش در این امور. اعتدال و توسعه کمکارتر از هرسالبا این همه اما در حالی که یک منبع نزدیک به رییسجمهوری پیشین حدود یک ماه پیش در واکنش به پیگیری خبرنگار اعتماد در مورد حسن روحانی و مشغولیات این روزهایش، از سفر چندروزه او به یکی از شهرستانهای کشور خبر داده بود، واقعیت این است که اگر بنا باشد کمی از این سطح گمانهزنی رسانهای فراتر برویم، چارهای نداریم جز آنکه دستکم از نگاه یک چهره سیاسی نزدیک به حسن روحانی و فردی که به نسبت با حال و هوا و مختصات گفتمان سیاسی جریان اعتدال آشناست، به نظاره اوضاع و احوال فضا و آنچه پیرامون رییسجمهوری پیشین میگذرد، بنشینیم. با این همه در شرایطی که پیگیریهای خبرنگار اعتماد از چند نفر از اعضای حزب اعتدال و توسعه به عنوان حزبی که حسن روحانی را در جایگاه پدر معنوی خود میشناسد، بینتیجه ماند و ظاهرا این تشکل سیاسی آنطورکه برخی اعضایش به خبرنگار ما گفتند، این دو سال اخیر چندان فعال نبوده و این روزها حتی کمکار از گذشته است، یک نماینده پیشین مجلس که به عنوان یکی از چهرههای پارلمانی منتسب به جریان اعتدال شناخته میشود، با تاکید بر اینکه اطلاع دقیقی از حال و اوضاع این روزهای حسن روحانی ندارد و نسبت به آنچه رییسجمهوری پیشین برای آینده سیاسی خود در سر میپروراند، بیاطلاع است، به «اعتماد» گفت: «دستاوردهای دولت روحانی به هر حال اتفاق افتاده است؛ اگر بد هستند، کنارشان بگذارند و اگر نه، از آن به نفع ملت بهرهبرداری کنند.» بهروز نعمتی با اشاره به تغییر اساسی که در این مدت کوتاه جابهجایی دولت دوازدهم و سیزدهم در نگاه دلواپسان و مخالفان برجام نسبت به مذاکرات هستهای رخ داده، میگوید: «مخالفان دیروز برجام، امروز قدرت را در اختیار دارند. دست خودشان است که چه کنند؛ یا تعامل کنند یا برجام را کنار بگذارند و آنچه میپسندند را دنبال کنند. آنچه مسلم است، این است که برجام واقعیتی غیرقابل انکار است.» این عضو ارشد فراکسیون مستقلین ولایی مجلس دهم همچنین گفته است: «در حال حاضر مخالفان برجام هم در مجلس حاضرند، هم دولت و دیگر بخشها را در اختیار دارند. بنابراین به جای پرداختن به گذشته باید درمورد آینده تصمیم بگیرند.» در نقد ایده ناکام «یا ما، یا هیچکس»این عضو هیاترییسه مجالس نهم و دهم همچنین با بیان اینکه مذاکره که همیشه بوده و بحث امروز و دیروز نیست، میگوید: «به هر حال آقای جلیلی که از سرسختترین مخالفان برجام است، 6 تا 7 سال همان قدرتهای غربی به مذاکره نشست. همانطورکه پیش از آن شاهد این وضعیت بودیم. چه در دولت خاتمی، چه در زمان احمدینژاد و چه در دوران روحانی بحث مذاکرات هستهای مطرح بوده و همواره همه دولتها در چارچوب نظام پیگیر موضوع بودند.» او با بیان اینکه دولت روحانی با طرح موضوع برجام، گشایشی را در مذاکرات رقم زد، اضافه کرد: «با این حال برخی در دوران روحانی به هر شکل نمیگذاشتند مذاکرات به نتیجه برسد و درست یا غلط، امروز همان تفکر قدرت را در اختیار دارد و میتواند آنچه را که درست میپندارد، عملی کند. مساله این است که مشکلات ملت را حل کنند که امیدواریم چنین باشد.» نعمتی با تشبیه مسائل سیاسی همچون مذاکرات هستهای به «مثابه دو امدادی» و تاکید بر اینکه دولتها موظفند که این دست پروژهها را در چارچوب منافع ملی و مصالح نظام دنبال کنند، میگوید: «همانطورکه در آخرین نطقم در مجلس دهم و زمانی که هنوز نه مجلس یازدهمی در کار بود، نه دولت سیزدهم، گفتم، این غبار فروخواهد نشست و مخالفان برجام موافق میشوند، همانطورکه مخالفان FATF، موافق میشوند.» او با این همه تاکید دارد: «ایده «یا ما، یا هیچکس» راه به جایی نمیبرد. البته که آینده قابل پیشبینی و تضمین نیست اما تجارب گذشته میگوید اینکه فقط خودمان را موجه بدانیم و هرکسی غیر از خودمان را نفی کنیم، محکوم است به شکست.» نعمتی میگوید: «متاسفانه اقلیتی با طرح ایده «یا ما، یا هیچکس» دنبال مسائلی است اما مسلما موفق نخواهند بود. امروز ملت با مشکلات اساسی دست به گریبان است و باید با استفاده از تمامی ظرفیتها برای حل این مشکلات تلاش شود که امیدواریم چنین باشد.»