چرا بر خلاف بقیه سریال ها «قورباغه» هر چه جلوتر رفت سریال بهتری شد؟
چرا بر خلاف بقیه سریال ها «قورباغه» هر چه جلوتر رفت سریال بهتری شد؟

چرا بر خلاف بقیه سریال ها «قورباغه» هر چه جلوتر رفت سریال بهتری شد؟

صبح سینما/ در ادامه مطلبی از ایزد مهرآفرین را مطالعه خواهید کرد:

ظاهرا این یک سنت و رسم سریال سازی در شبکه نمایش خانگی است که معمولا شروعی کوبنده و طوفانی دارند ولی هر چه جلوتر می روند، بی حال تر و وارفته تر می شوند. ریتم سریال از دست می رود و حتی گاهی داستانی برای ادامه مسیر نمی ماند. نمونه هایش هم یکی دوتا نیست و به خصوص در نمایش خانگی به وفور یافت می شود.همین است که مخاطبان این سریالها بعد از مدتی، قسمت به قسمت کم و کم تر می شوند..اما«قورباغه» قصه و مسیری متفاوت نسبت به اکثر این سریال ها داشت.شاید در ابتدا شروعی حیرت انگیز نداشت ولی هر چه جلوتر رفت جهان و شخصیت هایش را آرام ،آرام ساخت و به خورد جان و روح مخاطب داد..بله، بی شک «قورباغه» متفاوت ترین سریالی است که تا به امروز در شبکه نمایش خانگی تهیه ،تولید و پخش شده است. این نه تعریف است ، نه اغراق و نه تبلیغات، یک حقیت عینی، آماری و تحلیلی است..«قورباغه» نشان داد که در ایران هم توانایی برای ساخت یک سریال متفاوت و جذاب وجود دارد.شما کافی است سکانس های بیرونی این سریال را حتی با آثار سینمایی ایرانی مقایسه کنید؛«پیمان شادمانفر»(فیلمبردار) گام مهمی را در فیلمبرداری در آثار سینمای ایران برداشته؛هرقسمت این سریال حاوی گرافیک بی نظیر تصویری و قاب های خلاقانه است.برای مثال سکانس حضور «شمس آبادی» در دستشویی رستوران را بیاد آورید؛دوربین کجاست؟مقابل «شمس آبادی» و پسرش آینه ای بزرگ وجود دارد و دوربینی در تصویر دیده نمی شود؛نمونه هایی از این دست خلاقیت ها در تصویربرداری و وسواس در تصویر سازی در سینمای این کم نظیر است..اگر مخاطب سریال های روز هالیوودی باشید؛حتما به این نکته رسیده اید که گاهی اوقات ریتم و کارگردانی این آثار از منطق روایی شان جلوتر است و می شود از این آثار مشکل فیلمنامه ای گرفت؛«قورباغه»نیز از این قاعده مستثنا نیست؛این سریال می توانست فیلمنامه ای با پیرنگ های محکم تری داشته باشد اما آنچه وجود دارد همچنان قابل دفاع و تامل است.سبک روایت «هومن سیدی» و خلاقیت در آن در هر قسمت مخاطب را به وجد می آورد؛اگر سری به توییتر بزنید می بینید که دقیقا پس از ساعت اولیه انتشار این سریال چه میزان درباره اتفاقات این سریال و بازی های بازیگران بحث می شود؛روندی که یک دهم آن نیز برای سریال های دیگر نمایش خانگی رخ نمی دهد.

در زمان تولید این سریال خبرهای پر تناقضی حاکی از این بود که این سریال پیرامون قاچاق مواد مخدر است؛اما فیلمنامه «قورباغه» بیشتر از آن که درباره آن مواد خاص باشد حاوی مفاهیم مهم روز جامعه، پیرامون روابط انسان امروز است؛انسانی که آگاهانه و ناآگاهانه جنایت هایی را نسبت به افراد پیرامونش انجام می دهد و باعث ایجاد تاثیرات مخربی در آینده خود و اطرافیان خود می شود.این که یک برچسب بزنیم این سریال چرا انقدر خشن است دردی را دوا نمی کند.این سریال می تواند نمونه قابل بررسی روانشناسان و جامعه شناسان پیرامون ایران معاصر باشد.جامعه ای که با تحمل فراز و نشیب هایی پرخاشگر شده و تنش در آن وجود دارد.سریال «سیدی» دقیقا آینه همین جامعه است و بسیار دغدغه مند پیرامون آن سخن می گوید..نکته که «سیدی» در بازی های این سریال لحاظ کرده اینجاست که بازیگران کاملا در خدمت روایت سریال هاست و از خارج از فضای قصه بازی نمی کنند.با توجه به فضای ویژه این سریال اگر هوشمندی بازیگران و هدایت« سیدی» نبود؛ بسیاری از بازی های این سریال تصنعی و شاید غیر واقعی به نظر می رسید.«قورباغه»توانست مسیری تازه را در سریال سازی ایران شکوفا کند؛باید دید تجربه های پیش رو با توجه به این که این سریال سطح توقع عمومی مخاطبان را بالا برده؛چه مسیری را طی می کنند..«قورباغه» ساخته شد تا مسیری تازه در سریال سازی به لحاظ جنس مخاطب، شکل و شمایل تولید و خلق یک اثر هنری متفاوت را به همگان نشان دهد.اینکه می شود برای ساخت یک سریال به بدیهیات و عناصر دم دستی و پر تکرار بسنده نکرد و به دالانهای تاریک و ناشناخته داستانی سفر کرد و در آنجا به جستجو پرداخت و در نهایت جهانی تازه و بدیع را خلق کرد و به مخاطب نشان داد. پیدایش و زایش شخصیت های که تا قبل آن نمونه هایشان را ندیده ایم یا حداقل کم دیده ایم.به تصویر کشیدن جهانی مملو از خیال ،رویا و واقعیت به مینیاتوری ترین شکل ممکن.

همچنین ببینید

رمزگشایی از تابلوی شب پرستاره
                آنچه ونگوگ می‌دید و دیگران قادر به دیدنش نبودند

رمزگشایی از تابلوی شب پرستاره آنچه ونگوگ می‌دید و دیگران قادر به دیدنش نبودند

مدتی است که محققان تابلوی شب پرستاره، اثر معروف ونسان ونگوگ را زیر ذره‌بین گرفته‌اند و به بررسی آسمان‌ چرخان این تابلو می‌پردازند. آن‌ها در این نقاشی لایه‌هایی از تلاطم پنهان را کشف کرده‌اند که منعکس‌کننده پدیده‌های جوی واقعی است.