ایسنا/ پس از گذشت بیش از دوماه از فصل پاییز، بالاخره باران پاییزی به تن شهر تهران خورد، بارانی که مصادف شد با روز خاکسپاری مفتون امینی. با توجه به بدرقه پیکر مفتون امینی زیر باران شعر او با موضوع باران، بازنشر میشود:
بارانوقتی که از یک چتر آویخته میچکدبارانوقتی که از یک زنگ به صدا درآمده میچکدیا از یک قفل بستهبارانوقتی که از شادی یک دهقان میچکدیا از شتاب یک مهمانیا حتیوقتی که از یک علامت تعجب«!» در هر حالقطراتی از خود را بر کاغذ سپیدی میپراکندکه منروی آن شعری خواهم نوشتو شگفت آن کهاینجاقطرهی زودتر افتاده دیرتر میخشکدو آن کهدر جایی پایینتر از همه چکیده استزیباتر نقطهای استبرای پایان یک شعر...