کم خبر/ بوی یاس تمام شد. همان بوی یاسی که حیاط را برداشته بود و به آسمان برده بود. دیگر چیزی نبود که ما را نگه دارد. از بالای آسمان به زمین افتادیم. شاید به خاطر قانون جاذبه، البته همان قانون جاذبه بود که ما را آن بالا نگهداشته بود. جاذبهی نیوتنی و خورشید که نه جاذبهی مهتاب و ماه را میگویم. روی زمین افتادیم و اشکهایمان محکم روی زمین ریخت و شکست، دلمان. تنها بنایی که اگر بلرزد، محکمتر میشود، دل است. دل آدمی زاد. باید مثل انار چلاندش تا شیرهاش دربیاید… حکما شیرهاش هم مطبوع است… اشکهایم را پاک کردم. مطبوع بود.نام کتاب: من اونویسنده: رضا امیرخانی
به پیج اینستاگرامی «کم خبر» بپیوندیدinstagram.com/akharinkhabar