مردم سالاری/ « وعدههایی که محقق نشد » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم زهرا علی اکبری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:برخی از موضوعات اجتماعی و کنشهای مدنی بهگونهای در جوامع مطرح و پیگیری میشوند که تا زمان دستیابی به هدف هیچ وقت کهنه نمیشوند و همیشه مطالباتی برای به نتیجه رسیدن دارند. زنان و حضور آنان در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و دسترسی برابر به حقوق شهروندی از جمله مواردی است که نه تنها در کشور ما بلکه در اکثر جوامع به شکلی ویژه پیگیری میشود. حسن روحانی در سال 92 در بین طومار وعدههای انتخاباتی خود به زنان و امور مربوط به آنان به شکل ویژهای پرداخت و از هر تریبون انتخاباتی وعده و وعید داد که من چنین و چنان کنم. تشکیل وزارت زنان، تهیه لوایح حمایت از زنان، بیمه زنان سرپرست خانوار، ایجاد امنیت برای زنان در اماکن عمومی، رفع تبعیضهای جنسیتی، انتخاب وزیر زن، ورود زنان به ورزشگاهها و تدوین و ارائه پیوستهای جنسیتی برای طرحهای ملی از آن دست وعدههایی است که روحانی برای انجام و به ثمر نشستن آنها سخن گفت و فعالان مدنی و عدالت جنسیتی را به تب و تاب انداخت. سال آخر دولت است و هنوز نه از وزیر زن خبری است و نه از وزارتخانه زنان و دستیابی برابر به موقعیتهای اجتماعی. در این میان دو موضوع کاملا روشن است. موضوع اول آنکه اگر زنان و ارزش نهادن به توانمندی مدیریتی و نوآوریهای آنها مورد پذیرش و از باورهای ریاست جمهوری بوده است چه دلیلی دارد که با گذشت حدود 39ماه از مدیریت روحانی بر دولت تدبیر و امید هیچ خبر و روزنه امیدی در این باب گشوده نشده است؟ فراموش نشود که هرچند انتصاب زنان در مدیریت منطقه آموزشی، اقتصادی، بخشداری و فرمانداری هم خوب است اما معیار و منظور در سطح کلان کشور است نه سطح محله و شهر. و اما موضوع دوم اینکه اگر میخواهند پس از این همه فرصت سوزی در انجام وعدههایی که داده اند فریاد وااسفا برآورند که دستهایی پشت پرده است و نگذاشتند و نمیگذارند و... باید گفت: شما که بهتر از ما با چنین موانعی آشنا و مواجه بودید و هستید چه دلیلی داشت که وعدهای بدهید که از اساس شدنی نیست؟! نگارنده یادداشت منکر کورسوهایی از اقدامات انجام گرفته در حوزه زنان نیست و بدون تردید تحرکات و فعالیتهایی هم بوده است. اما اصل ماجرا بر این تاکید میکند که چرا در سطح کلان اتفاقی نیفتاده است؟ به عنوان مثال در بین 31 استان کشور، در بحث مدیریت آموزش و پرورش فقط یک استان مدیر کل زن دارد و 30 استان دیگر را مردان مدیریت میکنند، در عرصه فرهنگ و ارشاد سه استان کشور با مدیریت زنان هدایت میشود، در حوزه اقتصاد و دارایی در بین روسای استانی فقط دو مدیر زن حضور دارند یا اینکه در بین مدیران ارشد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هیچ مدیر زنی سکانداری بخشهای مهم و اصلی را برعهده ندارد. البته این چند عدد و آمار هم در سطح استان است و اگرکلان کشور مورد دقت قرار بگیرد با اوضاع ناخوشایندتری در انتصابات زنان مواجه میشویم .با گذشت 42 سال از انقلاب اسلامی که زنان نشان داده اند چه با تعلیم و تربیت قبل از انقلاب (زنانی که در دوران انقلاب جزو انقلابیون بودند یا در دوران جنگ پا به پای مردان در امور محوله به دفاع پرداختند از تربیت یافتگان پیش از انقلاب بودهاند) و چه با تعلیم و تربیت پس از انقلاب قادر به ایفای نقشهای مدیریتی با نشانگان کارآمدی،تعهد، پاک دستی و نوآوری هستند، این همه تعلل در بکارگیری و حضور آنان در سطوح مدیریتی و سیاستگذاری برای چیست؟ بد هم نمیشود اگر در کشورهای دوست و نادوست همسایه و غیر همسایه که هر روز اخبار انتخابات، اعتراضات و ناعدالتیها شان در صدر اخبار کشور است، نیم نگاهی به حضور زنان در مناصب تصمیمگیری و سیاستگذاری بیندازید و گشایشهای مدیریتی، اجتماعی و رفاهی آنها را واکاوی کنید. به انصاف و به جاست اگر گفته شود زنان این مرز و بوم در نتیجه سنجش و برآورد شاخصهای مختلف علمی و مهارتی نه تنها کاستی ندارند بلکه در بسیاری از موارد هم سرآمد هستند و به تاریخ ثبت شده قابلیتهای انکارناشدنی دارند.برای یک بار هم که شده سنگها را وابکنید و با خودتان و ما رو راست باشید و این موضوع را چاره اندیشی کنید. حال چاره شدنیاش هر چه میخواهد باشد؛ مواجه با اندیشههای متعصب مذهبی و قومی یا سرمایهگذاری کردن مدت دار بر روی توانمندی زنان و حضورشان در سیاست کلان کشور.
سرمقاله مردم سالاری/ وعدههایی که محقق نشد
برچسب ها حقوق شهروندی