آرمان ملی/متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
دو شیخ اصولگرا به فاصله کمی درگذشتند؛ دو شیخی که سالها مواضع و اظهاراتشان برای طیف اصولگرا حجت و بعضا مورد نقد اصلاحطلبان و اعتدالیون بود. آیتا... مهدویکنی پیش از آیات محمد یزدی و مصباح یزدی در مهر 93 درگذشته بود. بنابراین اکنون دیگر باید اذعان داشت که عصر شیخوخیت اصولگرایان تمام شد. شاید ادعا شود که شیخوخیت تنها در قم نبود اما باید دانست از میان سه چهره تاثیرگذار بر اصولگرایان یعنی آیتا... مهدویکنی که دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران بود یا آیتا... محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و آیتا... مصباح یزدی رهبر معنوی جبهه پایداری 2 روحانی در قم و دیگری در تهران حضور داشتند؛ بنابراین شیخوخیت اصولگرایان تنها در قم به پایان نرسیده، بلکه در حوزه وسیعتری است که اصولگرایان بیش از همیشه فاقد شخصیت باتجربه و تاثیرگذار شدند که البته تجربه برخی از آنها مانند مصباح یزدی مورد تایید همگان حتی اصولگرایان میانهرو نبود، چراکه حمایتهای گاه و بیگاه ایشان از جبهه پایداری و عملکرد اعضای این جبهه ضررهای زیادی برای کشور بهویژه در عرصه بینالمللی داشت.چتری که بسته شدهر 3 شیخ اصولگرا تا یک دهه قبل نقش مهمی در تصمیمات سیاسی اصولگرایان داشتند یعنی نگاه فعالان سیاسی این طیف سیاسی برای نحوه حضور در انتخاباتها به دهان سه شیخ دوخته میشد، چراکه مهدویکنی و یزدی دبیران کل دو تشکل اصلی و مهم جامعه روحانیت و جامعه مدرسین بودند که بهتدریج مصباحیزدی هم خود را در سطحی معرفی کرد که بتواند ضلع سوم مثلث شیوخ تاثیرگذار لقب بگیرد اما تا پایان حیاتش نتوانست به جایگاه دو شیخ دیگر برسد و برای جبران این کاستی برخلاف آیات یزدی و مهدویکنی جامه سیاست بر تن کرد و رهبری معنوی جریانی را برعهده گرفت که اقداماتشان موردتایید میانهروها نیست یعنی جریان پایداری! آیات مهدویکنی و یزدی سبقه طولانی در هدایت روحانیت داشتند و بعضا آنها را از تندروی بر حذر میداشتند. این دو روحانی سابقه طولانی مبارزاتی علیه رژیم گذشته و همراهی با بنیانگذار انقلاب اسلامی داشتند و به همین دلیل در نزد سیاسیون حتی اصلاحطلبان دارای جایگاه بودند. بههرحال 3 شخصیت روحانی اصولگرا درگذشتند و اصولگرایان دیگر چتری برای حضور در زیر آن برای اتخاذ تصمیمات نهایی ندارند.پرچم رهبری معنوی دست کیست؟نمیتوان انکار کرد که اصولگرایان در دهه اخیر تلاش زیادی داشتند تا از زیر چتر روحانیت خارج شوند و برای نیل به این هدف به معرفی چهرههایی پرداختند و آنها را تصمیمگیر نهایی معرفی کردند اما در عین حال نمیتوانستند از توصیه یا تذکر بزرگان روحانی بهراحتی عبور کنند. اصولگرایان در هیچ زمان دیگری، با چنین بحران رهبری روبهرو نبودند و آنها همیشه در مقاطع مختلف پرچم زعامت خود را به دست نیروی شناختهشدهای سپرده بودند اما درگذشت این 3 آیتا... علامت سوال بزرگی در جلوی نام رهبری این جریان سیاسی ایجاد کرد. برخی چنین عنوان میکنند که لازم نیست که اصولگرایان در چنین شرایطی به زیر چتر یک روحانی بروند؛ بنابراین چنین عنوان میکنند که لاریجانی، جلیلی و قالیباف میتوانند سه خلأ ایجادشده را پر کنند که البته این ادعا چندان عملیاتی نخواهد شد، چراکه در گذشته حامیان مهدویکنی هیچگاه به حامیان یزدی انتقاد نکردند و مریدان جامعتین مسیر خود را بدون تخریب یکدیگر طی کردند اما اکنون نمیتوان تضمینی برای عدم چالش میان حامیان 3 شخصیت نامبردهشده ارائه داد. تنها به نظر میرسد لاریجانی میتواند پرچم رهبری معنوی اصولگرایان را در دست بگیرد که در این صورت حامیان جلیلی و شاید حامیان قالیباف به او بتازند.اصولگرایان زیر چتر ناطق نوریدر این میان اما هنوز یک روحانی مانده که همگان با او آشنا هستند و میتواند جای خالی بزرگانی مانند مهدویکنی را پر کند و آن حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری است. فرزند شیخ ابوالقاسم ناطق نوری در دهه 30 به تهران نقلمکان کرد و از اوایل دهه 40 به صف مخالفان حکومت پهلوی پیوست؛ در ایام مبارزه علیه رژیم پهلوی چندین نوبت بازداشت و زندانی شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان نماینده امام در جهاد کشاورزی انتخاب شد. در دولت نخست نیز اداره وزارت کشور را برعهده داشت. در انتخابات مجلس اول، سوم، چهارم و پنجم بهعنوان منتخب مردم به مجلس راه یافت و در دو دوره آخر، ریاست مجلس را نیز برعهده داشت. در انتخابات دوره هفتم ریاستجمهوری نیز بهعنوان کاندیدای مورد حمایت اصولگرایان و عضو جامعه روحانیت مبارز حضور یافت که موفق به پیروزی بر نامزد رقیب خود، سیدمحمد خاتمی نشد. وی بعد از این انتخابات به منتقدان جناح راست تبدیل شد. در انتخابات 88 از حامیان کاندیدای اصلاحطلبان بود. در انتخابات ریاستجمهوری سال 92، یکی از گزینههای مطرح از سوی ائتلاف اعتدالیون و اصلاحطلبان بود که آن را نپذیرفت و سرانجام از حسن روحانی حمایت کرد. وی سالها به عنوان رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری فعالیت میکرد که اوایل سال جاری از آن استعفا داد. تدبیر و صبوری شیخ نور میتواند آخرین امید جریان اصولگرا باشد تا از سردرگمی ناشی از خلأ چتر حمایتی شخصیت با تدبیر و دارای جایگاه خلاص شوند. 9 مهر 98 شاید امیدی برای پذیرفتن زعامت جریان اصولگرا از سوی ناطقنوری باشد. او در این روز پس از 10 سال به جامعه روحانیت بازگشت و مورد استقبال اعضای این تشکل قرار گرفت چنانکه میگفتند: «یار امام خوش آمد» بیتردید بسیاری از افراد میدانند که ناطقنوری به دلیل دلخوری بود که سالها از حضور در جامعه روحانیت خودداری میکرد. برخی دلیل این دلخوری یا به عبارتی قهر را عدم حمایت جامعه روحانیت از او در برابر اتهاماتی میدانند که احمدینژاد در سال 88 متوجه او کرد اما این موضوع تنها دلخوری شیخ نور نبود، چراکه نباید سال 84 را فراموش کرد. ناطقنوری از آنچه گرفتن عاملیت در انتخابات از جامعه روحانیت و سپردن آن به یک عضو شد ناراحت بود و برای او جایگاه تشکل باسابقه جامعه روحانیت مهمتر از هر موضوعی بود. ناطقنوری مصلحت را بر هر امری ترجیح میدهد و همین موضوع سبب شد تا پس از 10 سال به خانه خودش یعنی جامعه روحانیت بازگردد. اکنون که اصولگرایان از اختلافات عمیق با یکدیگر در رنج هستند پناه بردن زیر چتر ناطق نوری بهترین تصمیم برای آنهاست.