دنیای اقتصاد/ ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگویی با روزنامه «دنیایاقتصاد» درباره راهبرد ایالاتمتحده در ارتباط با جنوب غرب آسیا میگوید این راهبرد از سال ۲۰۱۶ با تغییراتی همراه شد. وی ادامه داد:« باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا در سال ۲۰۱۶ طرح خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان را از وزارت دفاع ایالاتمتحده دریافت کرد. در این بین برخی از مجموعههای راهبردی آمریکا همانند مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل راهبردی Center for Strategic and International Studies (CSIS) که در آن افرادی همانند آنتونی کوردزمن فعالیت دارند به این موضوع اشاره داشتند که نقش منطقهای آمریکا برای امنیت ملی آن کشور پرمخاطره بوده و ایالاتمتحده باید از سازوکارهای گزینشی در حوزه امنیت منطقهای استفاده کند. در سال ۲۰۱۸ نیز گراهام آلیسون نظریه (تله توسیدید) را ارائه کرد و به موجب آن به آمریکاییها هشدار داد که چین در حال گسترش قدرت خود است و اگر قدرت این کشور مهار نشود در آن شرایط ایالاتمتحده با چالشهای امنیتی جدید مواجه خواهد شد.»به گفته این کارشناس، براساس چنین نگرشی مایک پمپئو و دونالد ترامپ مذاکره با طالبان را آغاز کردند. متقی با اشاره به اینکه مذاکره با طالبان، بر اساس رویکرد ترکیه انجام گرفت، ادامه داد: « ترکیه به این موضوع اشاره داشت که آمریکا میتواند برخی از رهیافتها و سیاستهای منطقهای خود را از طریق بازیگران نیابتی نهادینهشده در پیمانهای منطقهای پیگیری کند.» دکتر ابراهیم متقی بر این موضوع تاکید دارد که گروههای جهادی سلفی از ابتدا بخشی از پروژه آمریکا هستند و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز در همین چارچوب قرار دارد. این تحلیلگر مسائل بینالملل بر این موضوع تاکید میکند خروج از افغانستان پروژهای سهوجهی شامل آمریکا، ترکیه و طالبان است و واشنگتن قصد دارد از ترکیه بهعنوان یک بازیگر نیابتی در این کشور استفاده کند. همانطور که رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه در سخنان اخیر خود تاکید کرد که امنیت فرودگاه کابل را با ۵۰۰ نیروی این کشور بر عهده خواهد گرفت. دکتر متقی اضافه کرد: همانطور که آمریکا در دهه ۸۰ به کمک عراق زمان صدام حسین سعی داشت بهطور نیابتی در منطقه برای مهار ایران ایفای نقش کند، اکنون این نقش را با کمک ترکیه و اسرائیل و در پروندههای مشابه انجام میدهد. متقی میافزاید که نزدیککردن اسرائیل به کشورهای عرب منطقه نیز دقیقا در همین چارچوب و استفاده از بازیگران نیابتی منطقهای قابل تحلیل است.سیاست کنش گزینهای و اقدامات تاکتیکیمتقی با بیان اینکه مذاکرات دوحه قطر با مشارکت آمریکا، قطر و پیگیری راهبردهای امنیتی آمریکا همراه شد، افزود: «هدف اصلی ترامپ، پمپئو و نظریهپردازانی همانند آلیسون تغییر معادله رفتار منطقهای آمریکا بود که در سند امنیت ملی ۲۰۲۱ بایدن منعکس شد. بایدن به این موضوع اشاره داشت که آمریکا از راهبرد جنگهای منطقهای فاصله گرفته است و ترجیح میدهد تا سیاست کنش گزینشی و اقدامات تاکتیکی در جنوب غرب آسیا را جایگزین کند. خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان تا آگوست ۲۰۲۱ انجام شده و از این مقطع زمانی به بعد ترکیه نقش محوری در تحولات سیاسی و امنیتی افغانستان را ایفا خواهد کرد.»افغانستان؛ نماد سیاست جدید واشنگتناستاد دانشگاه تهران با بیان اینکه همزیستی با طالبان بخشی از سیاست امنیتی آمریکا در دوره بایدن است که هزینههای امنیتی کمتری را برای ایالاتمتحده ایجاد خواهد کرد، گفت: «ایالاتمتحده اکنون میتواند نقش موثرتری در رقابت با چین در آسیای شرقی ایفا کند. بهطور کلی میتوان گفت افغانستان نماد سیاست جدید ایالاتمتحده آمریکا است که کنش راهبردی در آسیای جنوب غربی را جایگزین سیاستهای تاکتیکی و عملیاتی کرده است.»متقی در توضیح اینکه ایران در این معادلات دچار چه تحولاتی خواهد شد، تاکید کرد: «چنین فرآیندی طبعا ایران را درگیر موضوعات امنیت منطقهای افغانستان خواهد کرد. ایران سیاست حمایت از دولت قوی را در دستور کار قرار داده است که این رویکرد بخشی از اهداف موازنه منطقهای خواهد بود. بی ثباتی در افغانستان، آثار و پیامدهای خود را در حوزه همجوار منعکس میسازد. بنابراین ایران از یکسو ناچار است تا با طالبان همکاری کند و از سوی دیگر چنین همکاریای میتواند چالشهایی را در حوزه هویتی امنیت منطقهای ایران به وجود آورد.»او با اشاره به اینکه بحران در افغانستان اگر به ثبات سیاسی منجر نشود، چالشهای امنیت منطقهای جدیدی را به وجود میآورد، افزود: «خروج آمریکا از افغانستان، زمینه ظهور چالشهای سیاسی و اجتماعی جدید در این کشور و انتقال آن به حوزه پیرامونی از جمله ایران، هند، پاکستان و روسیه را امکانپذیر میسازد.»
تغییر راهبرد کاخ سفید درباره غرب آسیا
برچسب ها تحلیل ها خروج آمریکا از افغانستان سیاست خارجی آمریکا