اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در کم خبر به معنای تاییدش نیست
جورجیو کافیرو/ همین چند سال پیش بود که ایران برای حمایت از بشار اسد در میانه جنگداخلی که در این کشور درگرفته بود، بهشدت در تقلا بود. در آن سوی ماجرا اما شبهنظامیان شورشی که بیشتر منابع مالی و تسلیحاتیشان را از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دریافت میکردند، در مقابل اسد و ایران ایستاده بودند. اما حالا که بشار اسد نجات یافته، تهران در گوشهای، هیاتهای کشورهای عربی را که برای عادیسازی روابطشان با سوریه، راهی دمشق میشوند، به نظاره نشسته است. در میان کشورهای حاشیه خلیجفارس، این امارات متحده عربی است که پیشتاز عادیسازی روابط با سوریه شده و اخیرا نیز وزیر خارجهاش سفری رسمی به سوریه داشت. از برخی جهات سفر اخیر وزیر خارجه امارات به سوریه و اقدام کشورهای عربی در عادیسازی روابط با دمشق، پیروزی بزرگی برای ایران محسوب میشود.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امورخارجه ایران اخیرا در این باره گفته: «این تحولات در راستای منافع ملتهای منطقه است. ایران نه تنها از این روند استقبال میکند بلکه تلاش خواهد کرد روند را به گونهای تسهیل کند که کشورهای عربی و سوریه بتوانند به روابطشان ادامه بدهند.» اما به نظر میرسد که ایران توجه ندارد که در سوریه چه پیش خواهد آمد و چطور روابط دیپلماتیک عادیسازی شده دمشق با کشورهای عربی در آینده ژئوپولیتیک خاورمیانه نقش تاثیرگذار خواهد بود و این تاثیرگذاری میتواند پیامدهای مهمی برای رقابتهای سنتی که همواره میان ایران و اعراب وجود داشته، به همراه بیاورد. آنچه واضح به نظر میرسد این است که امارات متحده عربی و دیگر کشورهای جهان عرب که بار دیگر آغوششان را به روی اسد باز کردهاند به هیچ عنوان قصد ندارند تغییر رویکردشان در قبال سوریه را طوری تصویر کنند که گویی پیروزی بزرگی برای ایران به دست آمده است. بلکه برعکس، پیامی که ابوظبی ارسال میکند این است که تغییر رویکردش در قبال سوریه تنها یک دلیل دارد و آن هم اینکه این کشور را بار دیگر به جمع کشورهای عرب بازمیگرداند تا از وابستگی سوریه به ایران کاسته شود. سوریه میتواند از بسیاری جهات به نقطه تشدید رقابتهای ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک میان ایران و امارات تبدیل شود و این رقابت دمشق را در موقعیت ناگواری قرار خواهد داد. از نظر دمشق، از یک سو، ایران برای نجات بشار سوریه در 10 سال گذشته، اقدامات بسیاری صورت داد. اما حالا اینطور به نظر میرسد که کشورهای عربی که رابطه خوبی با امریکا دارند ممکن است بتوانند کاخ سفید را راضی کنند تا اندکی از شدت موضع سرسختانهاش در قبال دولت سوریه بکاهد. سوریه به خوبی میداند که امارات متحده عربی تا چه اندازه از توانایی لابیکردن در پایتختهای غربی برخوردار است. جاشوا لندیس، کارشناس غیرمقیم موسسه کویینسی که در دانشگاه اوکلاهاما مطالعات خاورمیانه تدریس میکند، معتقد است: «اسد به خوبی میداند که برای نجات خود تا چه اندازه به ایران بدهکار است. مسلما او ایران را رها نخواهد کرد. اما موضوع این است که کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس اهرمهای فشار زیادی در واشنگتن دارند و ممکن است بتوانند از شدت فشار تحریمهای امریکا که گلوی اقتصاد سوریه را تا سر حد خفگی فشرده است، کم کنند.» در تهران نیز همه نسبت به تغییر رویکرد امارات در قبال سوریه نظر مساعدی ندارند. برخی از تحلیلهایی که در رسانههای داخلی ایران منتشر میشود، نشان میدهد که نگرانیهایی در خصوص تضعیف روابط ایران و سوریه به موازات تقویت روابط دمشق با پایتختهای کشورهای عربی وجود دارد. بهطور مثال روزنامه تهرانتایمز در تاریخ سیزدهم نوامبر در مقالهای نوشت: «امارات متحده عربی عضو گروهی از کشورها بود که در 10 سال گذشته سعی کرد دولت اسد را سرنگون کند. اینکه آنها در رسیدن به هدفشان شکست خوردهاند به این معنا نیست که حالا میتوانند یکشبه به متحدان اسد تبدیل شوند.» البته اکثر تحلیلگران نیز معتقدند دلیلی ندارد که ایران در خصوص روابط نزدیک امارات و سوریه نگران باشد چراکه هیچ دلیلی برای باور این مدعا وجود ندارد که اسد در آینده برای دور شدن از ایران گامهایی برخواهد داشت. علی باکر، استادیار مرکز ابن خلدون در دانشگاه علوم انسانی قطر معتقد است: «اسد و تهران دسترسی اماراتیها را تسهیل میکنند تا موضع خود را تقویت کنند. در واقع، این امارات است که روی بازگشت سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی رژیم اسد سرمایهگذاری میکند که البته تا به اینجای کار این تحول باعث عمیقتر شدن نفوذ ایران شده است. سالها است که ایرانیها برای دستیابی به این اهداف تلاش کرده و موفق نشده بودند. حالا امارات تلاش خواهد کرد اسد را به بار دیگر به جمع رهبران مشروع جهان عرب بازگرداند. هرچند امارات این اقدام را با هدف کاهش حوزه نفوذ ایران در سوریه انجام میدهد اما باید منتظر ماند و مشاهده کرد که اماراتیها چه موفقیتهایی در سوریه به دست خواهند آورد. یکی از مهمترین پارامترهایی که بر دستاوردهای امارات در سوریه بسیار اثرگذار است، سیاستهای عربستان سعودی است. لندیس معتقد است: «اگر امارات بتواند عربستان را قانع کند و سیاستش در قبال سوریه را به ریاض بقبولاند، آنوقت این احتمال وجود دارد که واشنگتن و تلآویو با هدف کنار گذاشتن ایران از تحولات سوریه با طرح امارات همراهی کنند. بنابراین عربستان سعودی در اینجا نقش کلیدی بازی میکند.» در این میان اسراییل نیز به عادیسازی روابط اعراب با دمشق نگاه منفی ندارد. چراکه حتی ممکن است این روابط به تحکیم پایههای توافق آبراهام منجر شده و در یک شرایط مناسب سوریه نیز به توافق صلح با اسراییل نزدیکتر شود. غیر از امارات، سه کشور مراکش، سودان و بحرین که روابطشان با اسراییل را عادیسازی کردهاند همه از مسیری جلو رفتند که امارات آن را باز کرده بود. حالا هم این احتمال وجود دارد که امارات این مسیر را برای دمشق نیز باز کند. هرچند نوشیدن از نام توافق آبراهام برای دمشق بسیار بسیار دشوار خواهد بود. اما اگر امضای این توافق منجر به برداشته شدن تحریمهای امریکا علیه سوریه شود، دمشق چه موضعی اتخاذ خواهد کرد؟
اگر تحولات در مسیر تحقق این سناریو حرکت کند، مسلما تهران از هر ابزاری برای ممانعت از وقوع چنین تحولی استفاده خواهد کرد. در چنین شرایط اسد دو راه خواهد داشت. یا در کنار ایران بایستد و همچنان تحریمهای شدید امریکا را تحمل کند، یا از ایران دور شده و همکاری نزدیکی با امارات داشته باشد و امارات نیز در عوض عادیسازی روابط دمشق و واشنگتن را تسهیل کند. هر چند برخی تحلیلگران معتقدند بدون بازگشت بلندیهای جولان به سوریه، اساسا چشمانداز پیوستن سوریه به توافق آبراهام قابل تصور هم نیست. لندیس معتقد است: «من فکر نمیکنم اسد بدون اینکه بلندیهای جولان را در اختیار بگیرد و از حمایت حزبالله دست بکشد، بتواند روابطش با اسراییل را عادیسازی کند. به نظر میرسد اسد نمیتواند بلندیهای جولان را به دست آورد و قادر نیست از حمایت از حزبالله دست بکشد. هر چند ایران در اقتصاد سوریه نیز نقاط قوتی دارد. وقتی سخن از اقتصاد سوریه به میان میآید، یک فاکتور وجود دارد که ایران با تکیه بر آن بالاتر از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بایستد و آن قانون سزار است. براساس این قانون تحریمی که در دوران ترامپ علیه سوریه وضع شد، شرکتها، موسسات و افرادی که با هر بخش از اقتصاد سوریه وارد معامله و تجارت شوند، هدف تحریمهای امریکا قرار خواهند گرفت. این قانون باعث میشود که هیچکسی در هیچ کشوری نتواند بدون در نظر گرفتن ریسک مجازاتهای امریکا براساس قانون سزار، در روند بازسازی سوریه نقش ایفا کند. بنابراین تا زمانیکه تحریمهای امریکا برخی منابع اصلی کشورهای عربی را برای صرف شدن در سوریه قفل میکند، باز هم این کشورهای ایران، روسیه و چین هستند که شانس بیشتری برای مشارکت در بازسازی سوریه در اختیار خواهند داشت.»
ترجمه آرمین منتظری