اعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در کم خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
سفر رییسجمهوری به روسیه در حالی سپری شده که تحلیلهای انتقادی درباره متن و حاشیه آن همچنان ادامه دارد. دیدار رییسی از روسیه کنار بُعد سیاسی، بُعد رسانهای بسیار مهمی داشت که در این نوشتار از منظر جامعهشناسی رسانه به بخشی از آن میپردازیم. پنجرههای تحلیلی ما در این نوشتار، نمادها و نشانههای رسانهای به کار گرفته شده و مخاطبشناسی پیامهای مستتر در آنهاست. با این پنجره تحلیلی، نکات زیر قابل ذکر است: - نماد (symbol) به معنای نشانه یا کنشهایی است که بر اساس مجموعه هنجارها یا قراردادهای مشترک، معنایی را به مخاطبان خود منتقل میکند. این انتقال معنایی، وابسته به بستر و زمینه است. مهمترین نماد دیدار رییسی از کرملین، «اتاق جلسه با میز بزرگ» است که عوامل محیطی پیرامون آن از جمله چینش فیزیکی، پیامهای متفاوتی را آن هم به مخاطبانی متفاوت منتقل میکرد. این چینشِ فیزیکی جلسه دیدار، در عرف دیپلماتیک، بیسابقه بوده و از زیرکی و فرصتطلبی تیم روسی حکایت دارد؛ به این معنا که هرچند در نگاه اول، تداعیگر برابری در روابط و القاگر رعایت تقارن فیزیکی در محلهای جلوس افراد است، اما «سیالیت معنا» در این چینش میتواند همزمان از فواصل دور روابط سیاسی دو کشور حکایت کند. این معنای دوم، وقتی با رفتارهای پوتین در آدامس جویدن و مقایسه آن در دیدار با روسایجمهور دیگر کشورها تلاقی پیدا میکند، کفه معنایی خود را به مخاطب، سنگینتر و باورپذیرتر میسازد. مخاطبان در این معنای دوم، کمتر میپذیرند که این فاصله به خاطر رعایت پروتکلهای بهداشتی است؛ چراکه به شیوههای دیگر نیز، امکان رعایت پروتکلهای بهداشتی وجود داشت.- نکته دوم آنکه، تیم رسانهای کاخ کرملین با انتخاب این میز بزرگ و چینش خاص آن، توانسته است ذهن مخاطبان مختلف خود را در «سیالیت معنا» گرفتار کند. درباره دلایل بهرهگیری تیم تشریفات روسی از نمادهایی با مفاهیمی دوگانه یا آنچه ما آن را «ایهام نمادی» مینامیم، باید به منافع و جغرافیای متفاوت دوستان/رقبا/ دشمنان دو کشور اشاره کرد. این دو کشور، دوستان مشترکی دارند. همچنین کشورهایی مانند امریکا وجود دارند که ضمن آنکه رقیب روسیه محسوب میشوند، با ایران در خصومت به سر میبرند. همزمان، کشورهایی مانند رژیم اشغالگر اسراییل وجود دارند که با وجود دشمنی با ایران، روابط نزدیکی با روسها دارند. همچنین دو کشور ایران و روسیه، منافع متفاوتی در رابطه با اروپا دارند. بهواقع، نهتنها «جغرافیای روابط دوستی/ رقابت/ دشمنی» ایران با کشورهای مختلف با جغرافیای روسها متفاوت است، بلکه حتی در مواردی متضاد است. در نتیجه روسها، در رسانهای کردن دیدار رییسی از کاخ کرملین برای جهانیان، بهترین زبان را برگزیدهاند و آن زبان نمادها و معانی سیال یا «ایهام نمادی» است. بر این اساس روسها همزمان میتوانند مدعی شوند که برابری را در چینش فیزیکی جلسه دیدار دو رییسجمهور رعایت کردهاند، اما همزمان برای دیگر مخاطبان ناراضی از انجام این دیدار، میتوانند به رفتار نه چندان محترمانه پوتین و فاصله فیزیکی زیاد دو رییسجمهور استناد کنند؟!- نکته سوم اینکه، استفاده از پرچم دو کشور به معنای نشانه هویتی، میتوانست ایهام نمادی دیدار را کمرنگ و تفاسیر برابری و عزت دیپلماتیک را پررنگ کند؛ اما اتاق جلسه از این نشانه خالی بود. به واقع بیننده جلسه، هیچ نشانهای از هویت ایرانی جز رییسجمهور ایران در آن مشاهده نمیکند. از منظر جامعهشناسی رسانه، بهرهگیری اینچنینی از چینش فیزیکی و عدم بهرهگیری از نشانهها بهویژه پرچم، توانسته به جای کلمات به کار گرفته شود و معانی خاص تفسیرپذیری را به مخاطبان برساند که حتی هزاران جمله توان آن را ندارند. - نکته مهم دیگر آنکه از منظر جامعهشناسی رسانه، گزینش برای رویتپذیری، مقولهای وابسته به قدرت است. در این دیدار، قدرت اصلی و برساخت رسانهای در دست تیم روسی بود. در نتیجه، شائبه بازی و شیطنت رسانههای غربی بیمعناست. بر این اساس، تحلیلهای انتقادی درباره تعامل روسها و بهویژه شیوه رسانهای کردن این سفر را نمیتوان همانند برخی رسانههای حامی دولت، «حاشیهسازی برای غلبه بر متن» نامید.- نکته دیگر آنکه، روسها از رویتپذیری رسانهای این دیدار به عنوان «آرشیو فرصت» بهره میگیرند. در این معنا، آنها به ظاهر، آرشیوی از این دیدار را در بخشهای مختلف در اختیار دارند که بسته به منافع خود، آن را بازنشر و معانی مدنظر خود را به مخاطبان جهانی القا میکنند. این تصاویر ممکن است با اخلاق رسانهای و تلقی ما از عزت دیپلماتیک، هماهنگ یا در تضاد باشد اما به نظر میرسد آنچه برای روسها مهم بوده نه اخلاق رسانهای و عزت دیپلماتیک ایران، بلکه منافع کشور متبوع خودشان است. اینکه از این آرشیو، تصاویری از جنس نماز خواندن رییسی در کاخ کرملین یا جملات و لبخندهای پوتین در تکریم مقامات ایرانی منتشر شود یا آدامس جویدن پوتین در جلسه یا خروج نه چندان محترمانه تیم ایرانی از کاخ کرملین و دویدن مسوول تیم تشریفات با تکرار عبارت go، go (گو، گو) و آن هم اشتباهی و ناشیانه برای فراخواندن راننده، بستگی به منافع روسیه در تحولات پیش روی منطقه و روابط ایران با اروپا و امریکا خواهد داشت. این سیاست را میتوان در یک عنوان خلاصه کرد: «تزاریسم نوین و نگاه سلطهجویانه به دیگر کشورها، بهویژه کشورهای همسایه»! گویی آنکه پطرکبیر در کالبد مردی سرد و بیروح چون پوتین زنده شده است که سودای تسلط بر آبهای گرم خلیج همیشه فارس را در سر میپروراند. هرچند این رویکرد با انقلاب روسیه و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی به فراموشی سپرده شد، اما با فروپاشی مجدد آن و احیای تزاریسم به نقشه راه مخفی روسها تبدیل شده است. نقشه راهی که لازمه آن ایرانی آشفته و تضعیف شده و سیاستهای رسانهای روسها درباره ایران نیز بخشی مهم از همین نقشه راه مخفی است. - اما نکته آخر اینکه هر چند در عرصه روابط دیپلماتیک، نباید عجولانه و از روی احساسات و عواطف تصمیم گرفت، ولی غرور ایرانیان در این مساله بسییار جریحهدار شده و لازم است با مشاورههای لازم، سیاست رسانهای مناسبی در قبال حرکت روسها اتخاذ شود. نباید بار دیگر در دام فرصتطلبی تیم تشریفات و رسانهای روسها گرفتار شویم و از پیش، راهکارهایی را برای برخورد با این دامها با حفظ عزت دیپلماتیک و مطابق قوانین و عرف روابط دیپلماتیک اتخاذ کنیم. این مهم، مستلزم داشتن تیم رسانهای و تشریفاتی قوی است که متاسفانه رصد حرکتهای رسانهای، نشاندهنده ضعف عمده دولت رییسی در آن است. امید است دولت رییسی با به کارگیری افرادی متخصص در امر تشریفات دیپلماتیک و رسانه، به وظایف خود در حفظ عزت دیپلماتیک و غرور ملی عمل کند.