شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشر آن در کم خبر به معنای تاییدش نیست
عبدالرحمن فتحالهی/ این روزها که سکوت سنگینی بر مذاکرات وین و احیای برجام حاکم است، ادعاهایی مبنی بر احتمال آزادشدن اموال بلوکهشده ایران و تلاش کشورهای همسایه درباره پرداخت بدهیهایشان در فضای سیاسی و رسانهای شکل گرفته؛ ادعاهایی که بیش از آنکه نزدیک به واقعیت باشد، تدبیری از جانب دولت برای مدیریت جنون ارزی کشور در دو هفته اخیر است. آنگونه که مطرح است تا زمان تعیین تکلیف احیای برجام و حل اختلافات باقیمانده خبری از دسترسی ایران به داراییهایش در دیگر کشورها نیست. شاید بههمیندلیل هفته گذشته شاهد موضعگیری تند کیهان علیه کره جنوبی و تهدید به بستن تنگه هرمز روی کشتیها و نفتکشهای این کشور بودیم. سخنانی که کار دست وزارت امور خارجه دولت رئیسی داد و به احضار سفیرش در سئول منجر شد. با این حال کیهان به تکرار مواضع خود ادامه داد. در آن سوی داستان بازار ارز هم که هفته گذشته کانال 28 هزار تومانی را فتح کرده بود، واکنشی نسبت به ادعاهای داخلی درخصوص آزادسازی اموال بلوکهشده ایران از سوی وزارت امور خارجه و بانک مرکزی نشان نداد و کماکان سیر صعودی قیمتها را طی کرد تا این هم گواهی باشد بر زیر سؤال رفتن این مهم. با این حال «شرق» برای کندوکاو هرچه دقیقتر ادعای مسئولان کشور که مذاکرات وین را مستقل از تلاش برای آزادسازی اموال بلوکهشده یا مذاکره بر سر تبادل زندانیان دوتابعیتی میدانند، به گفتوگو کارشناس این حوزه نشسته تا نظر آنان را دراینباره جویا شویم که در ادامه تحلیلشان را میخوانید.کارشناس ارشد مسائل بینالملل بر این نکته تأکید داشت که ساختار سیاسی کنونی و دولت فعلی کره جنوبی براساس یک نگاه نئورئالیستی کلاسیک در انطباق جدی با سیاستهای ایالات متحده آمریکا قرار دارد. پس سئول سعی میکند خود را با هنجارهای دیپلماتیک مدنظر واشنگتن بهخصوص در قبال ایران هماهنگ کند. بدیهی است که کره جنوبی بدون هماهنگی با ایالات متحده هیچگونه اقدامی درخصوص آزادسازی اموال بلوکهشده ایران انجام نمیدهد. در چنین شرایطی حتی اگر شاهد تداوم هشدارهای ایران نظیر واکنش کیهان باشیم، سئول بین نگرانی از تهدیدهای ایران و همراهی با آمریکا، دومی را انتخاب کرده است؛ بنابراین با وجود نگرانی کره جنوبی از تکرار اتفاقاتی نظیر توقیف نفتکش از سوی ایران که نهایتا به حضور نمایندهای در پایینترین سطح دیپلماتیک به تهران در دولت دوازدهم منجر شد، سئول بیش از آنکه سیاستهای خود را براساس هشدارها و تحلیلهای ایران تعریف کند، در سایه ایالات متحده عمل خواهد کرد. با در نظر داشتن این واقعیت هرگونه ادعای سیاسی، رسانهای و دیپلماتیک از طرف دولت، رئیسجمهور، بانک مرکزی، وزارت امور خارجه و رسانههای منتسب در این زمینه به دور از واقعیت است.قیهباشی در ادامه خاطرنشان کرد: اگرچه کره جنوبی به طور کامل در مسیر و ریلگذاری ایالات متحده آمریکا عمل میکند؛ اما در طرف دیگر همه تلاشهای دیپلماتیک را برای آرامکردن جو متشنج تهران- سئول به کار خواهد بست؛ کمااینکه پیشتر هم با پرداخت بدهیهای ایران به سازمان ملل و مسائلی از این دست توانست فضای کنونی را قدری مدیریت کند. با این حال به دلیل آنکه مذاکرات وین اکنون در یک توقف و حتی سکون و انسداد قرار گرفته و بیم شکست مذاکرات و احیای برجام نیز میرود و به تبع آن آمریکا هم در چنین شرایطی به دنبال دادن امتیاز به جمهوری اسلامی نیست، قطعا کرهایها هم هیچگونه امتیازی به ایران نخواهند داد و فقط سعی خواهند کرد با وعدههای دیپلماتیک تهران را حداقل تا زمان تعیین تکلیف مذاکرات وین آرام کنند، بدون آنکه امتیازی به تهران داده شود. این پژوهشگر پسادکترای آیندهپژوهی دانشگاه تهران به تفاوت و تبعیض واکنشهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران درباره آزادسازی اموال بلوکهشده خود در کره جنوبی با کشورهایی نظیر چین، عراق، ژاپن و... پرداخت و در این زمینه اذعان کرد: به دلیل آنکه کره جنوبی در قیاس با دیگر کشورها به جدیترین بازیگر حامی سیاستهای کاخ سفید ضد تهران در منطقه شرق آسیا بدل شده است، شرایطی را رقم زده که شاهد نوعی تبعیض آشکار و عیان ذیل شدت تفاوت واکنش دیپلماتیک تهران با سئول در مقایسه با پکن و حتی توکیو باشیم. در کنار آن نباید سایه ایدئولوژی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را فراموش کرد.بههرحال دیپلماسی ایران در ۴۳ سال گذشته عملا در مسیر نوعی ایدئولوژی خاص قرار گرفته است که با روی کار آمدن دولت سیزدهم شدت این ایدئولوژی و سنگینی آن بر دیپلماسی افزایش پیدا کرده است. از این رو قطعا شاهد انفعال تهران در برابر عدم پرداخت بدهیهای کشوری چون عراق به مانند ادوار گذشته خواهیم بود، چنانکه ایران هیچگاه نتوانست یا نخواست واکنش جدی به عدم پرداخت خسارات ناشی از جنگ هشتساله از سوی عراق از خود نشان دهد. این در حالی است که بغداد تمام خسارات حمله و اشغال کویت را به این کشور پرداخت کرد. به دلیل همین عملا فرصتهای گوناگونی در منطقه و جهان از ایران سلب شده است. با درنظرگرفتن این مهم که جمهوری اسلامی ایران کشورهایی مانند لبنان، سوریه، یمن، فلسطین و بهخصوص عراق را جزء محور مقاومت در خاورمیانه و بازیگران فرامنطقهای مانند روسیه، چین، ونزوئلا، کره شمالی و... را هم در زمره محور ایدئولوژیک ضدآمریکایی تعریف میکند، تعامل جدی با مسکو، پکن، بغداد و... دارد. کمااینکه اخیرا ادعاهایی مبنی بر تلاش بغداد برای پرداخت بخشی از بدهیها به ایران مطرح شده است که به نظر میرسد با توجه به سایه سنگین آمریکا بر اقتصاد و مناسبات بانکی عراق این مهم بدون چراغ سبز ایالات متحده امکان وقوع ندارد.این تحلیلگر ارشد حوزه بینالملل آسیبشناسی جدیای درخصوص عملکرد سیاست خارجی دولت سیزدهم در هشت ماه گذشته داشته و پیرو آن تصریح کرد که متأسفانه دستگاه سیاست خارجی دولت رئیسی نوعی تعجیل ناشی از نگاه ایدئولوژیک را در دیپلماسی به کار میبرد تا جایی که با کوچکترین اتفاق و موضعگیری سعی دارند یک واکنشی را با هدف موازنهسازی دیپلماتیک در برابر آمریکا مطرح کنند. در این بین واکنشهای موازی برخی نهادها هم چالش مذکور را بهمراتب پررنگتر میکند. البته در آن سوی داستان اینگونه به نظر میرسد که بخشی از این موضعگیریهای عجولانه مقامات دستگاه سیاست خارجی دولت رئیسی برای مدیریت فضای داخلی باشد. برای مثال احتمالا دستگاه سیاست خارجی با اتخاذ موضع سریع در رابطه با آزادشدن اموال بلوکهشده ایران در کره جنوبی که پیشتر ذیل تبادل با سیامک نمازی، محمدباقر نمازی و مراد طاهباز مطرح شده بود یا تلاش عراق برای پرداخت بخشی از بدهیهای خود نوعی گفتاردرمانی برای کنترل بازار ارز را در دستور کار قرار داده باشند که این روزها مرتب سیر صعودی را طی میکند. این در حالی است که این واکنشهای عجولانه دیپلماتیک در دیگر کشورها مانند آمریکا دیده نمیشود. برای مثال در تبادل انوشه آشوری و نازنین زاغری با بدهی ما تا زمانی که هواپیمای این دو نفر از خاک ایران خارج نشد و در فرودگاه عمان بر زمین ننشست، دولت بوریس جانسون از موضعگیری رسمی در این زمینه اجتناب کرد. در همین راستا نیز مقامات دولت آمریکا، هم درخصوص آزادشدن اموال بلوکهشده ایران، احتمال تبادل زندانیان دوتابعیتی، احیای برجام، توقف مذاکرات وین، سپاه و... هیچگونه موضعگیری عجولانهای نداشته و ندارند.قیهباشی کالبدشکافی عمیقی روی موضعگیری تهران در قبال استقلال مذاکرات مربوط به آزادسازی اموال ایران با مذاکرت مربوط به تبادل زندانیان دوتابعیتی و نیز مذاکرات وین داشت و دراینباره صراحتا عنوان کرد که به هیچ عنوان مذاکرات مربوط به آزادسازی اموال ایرانی در کشورهای دیگر با مذاکرات مربوط به زندانیان دوتابعیتی و همچنین مذاکرات وین بیارتباط نیست. هرچند تهران اصرار دارد که این مذاکرات را مذاکراتی مستقل و در عین حال موازی بداند اما بیشک هرکدام از این مذاکرات با دو مذاکره دیگر ارتباط داشته، از آنها تأثیر میپذیرد و بر آنها تأثیر میگذارد. البته در این بین نقش محوری بر مذاکرات وین است. بنابراین اگر مذاکرات احیای برجام فضای مثبتی پیدا کند، میتواند روی مذاکرات درباره آزادسازی اموال بلوکهشده ایران و به تبع آن تبادل زندانیان دوتابعیتی اثر بگذارد و این مذاکرات را هم اصطلاحا روی غلتک بیندازد. ولی چون ما شاهد بنبست در احیای برجام هستیم، بیشک مذاکرات مربوط به آزادسازی اموال بلوکهشده ایران و نیز تبادل زندانیان دوتابعیتی هم کنار گذاشته شده است.این پژوهشگر پسادکترای آیندهپژوهی دانشگاه تهران در پایان بخش تحلیل خود روی نکته مهمی دست گذاشت و در این راستا اذعان داشت که از نگاه ایالات متحده هر زمان توافقات به آزادشدن بخشی از اموال بلوکهشده ایران منجر شده این داراییها در تحرکات منطقهای ضد منافع و امنیت آمریکا و بازیگران همسو با واشنگتن صرف شده است؛ بنابراین دولت بایدن که اکنون تحت فشار سیاسی جدی کنگره ذیل خروج سپاه از لیست FTO، آن هم در آستانه انتخابات میاندورهای قرار دارد، فعلا درباره نشاندادن چراغ سبز به کشورهایی مانند کره جنوبی، چین، ژاپن یا عراق برای آزادسازی اموال بلوکهشده ایران، حداقل تا زمان تعیین تکلیف برجام و سپاه دست نگه داشته است. در عین حال برخی اقدامات و تصمیمات داخلی درخصوص افراد دوتابعیتی سبب شده است که علاوه بر نادیدهگرفتن درخواستهای مکرر دولت روحانی و رئیسی مبنی بر سرمایهگذاری خارجیها و حتی ایرانیان در داخل کشور، جامعه جهانی هم در ترسیم چهرهای خاص از ایران تا جایی پیش رود که سخنان وزیر ورزش دولت رئیسی مبنی بر پذیرایی از گردشگران جام جهانی قطر در کیش با واکنش گستردهای همراه شود، چنانکه بیشتر کاربران شبکههای اجتماعی بهخصوص در توییتر بارها این ادعای سجادی را به باد انتقاد گرفتهاند و عنوان کردهاند اگر کسی دوست دارد به ایران سفر کند و هیچگاه بازنگردد، میتواند به کیش برود. مجموعه این شرایط به ما یادآوری میکند مذاکرات وین نباید به هیچ وجه تحتالشعاع برخی اقدامات و مسائل قرار گیرد. بنابراین اگرچه برجام دارای بُعد سیاسی یا بهتر بگویم خوانش سیاسی داخلی است، اما متفاوت از آن است که توافق هستهای «بازیچه سیاسی» شود. این دو مقوله باید از هم تفکیک شوند؛ بله برجام سیاسی است اما بازیچه سیاست نیست. برای احیای برجام و لغو تحریمها با هدف پدیدارشدن آثار مثبتش بر اقتصاد جمهوری اسلامی ایران باید دست به یک بازبینی و بازتعریف در رفتارهای خود، چه در داخل، چه در سطح منطقه و در نگاه جهانی بزند. چون احیای برجام به تنهایی چهره ایران را در فضای بینالملل عوض نمیکند. به دیگر سخن احیای برجام شرط لازم است اما شرط کافی نیست.