اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در کم خبر به معنای تاییدش نیست
مهدی بیکاوغلی| همانطور که از قبل نیز پیشبینی میشد، بیانیه جبهه اصلاحات با واکنش تند طیفهای رادیکال در دو راس پاره خط افراطیون داخلی و براندازان بیرونی مواجه شد. بیانیهای که با اشاره به محتوای فکری و عملی اصلاحات و با مطرح کردن گزارههایی چون مدارا، ضرورت حضور فعال زنان در جامعه، حراست از آزادیهای فردی و اجتماعی، عدم خشونت، حاکمیت قانون، تنشزدایی، شایستهسالاری و... تلاش میکند ضمن تحلیل چرایی بروز بحران اخیر، راهکارهای عملیاتی برای برونرفت از مشکلات را نیز ارایه کند با چنان برخوردهای تندی از سوی طیفهای افراطی جناح راست و براندازان خارجنشین مواجه شد که برای برخی ابهامات فراوانی ایجاد کرده است. مدتهاست که بسیاری از تحلیلگران نسبت به نزدیکی مواضع افراطیون داخلی و تندروهای خارجی هشدار داده و این پرسش را مطرح میکنند که نزدیکی و همسانی مواضع پایگاه رسانهای جناح راست در ایران با مواضع دشمنان بیرونی ایران، آیا به این معنا نیست که اهداف «تندروها» حتی در دو دنیای موازی با هم یکسان است و نهایتا هم به هم میرسند؟ به عنوان نمونه نحوه نقد برجام در روزنامههای اصولگرای داخلی با نقدهایی که در رسانههای رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و... در خصوص این سند بینالمللی صورت میگرفت از یک منطق مشترک برخوردار بودند.
این نزدیکی مواضع و همسانی دیدگاهها، پس از بیانیه جنبش اصلاحات نیز به روشنترین شکل نمایان شد زمانی که هم تیغ تیز انتقادات رادیکالهای جناح راست و هم بغض و کینه برنامههای رسانههای پارسیزبان ایرانی متوجه این بیانیه شد و هر کدام با ادبیات خاص خود تلاش کردند، اصلاحات را به دلیل اتخاذ رویکرد مصلحانه و تلاش برای سوق دادن جامعه به فضای عدم خشونت بنوازند. جالب اینجاست که رسانههای رادیکال جناح راست، اصلاحات را به دلیل سوق دادن جامعه به سمت براندازی و انقلاب شایسته تندترین برخوردها میدانند، اما درست در موضع متضاد رسانههای ماهوارهای اصلاحات را به دلیل تلاش برای جلوگیری از انقلاب و دگرگونیهای عظیم در جامعه شایسته تندترین نقدها میدانند. یعنی یک منطق اما با دو استدلال ظاهرا متفاوت. بر این اساس است که ستوننویس سرویس سیاسی کیهان با ادبیاتی چون «اصلاحطلبان وطنفروش»، «خائنان»، «غربزدگان»، «فتنهگران» و «گرا دهندگان به دشمنان» از جنبش اصلاحات یاد میکند و رسانههای ماهوارهای با عباراتی چون «وابستگان به قدرت»، «نوشندگان خون ملت»، «سد راه انقلاب مردم ایران» و... از آنها نام میبرند. اما این یکسانی در مواضع طیفهای تندرو ناشی از چیست؟ چرا در جریان رخدادهای اخیر هم آوای یکسانی از دو سوی این پارهخط تندروی مشاهده میشود؟ پای آرای خاموش در میان است؟تحلیلگران معتقدند پاسخ این پرسش در محتوای گفتمان اصلاحات و دیدگاه مردم نسبت به این محتوا نهفته است. تقی آزاد ارمکی یکی از اساتید جامعهشناسی دانشگاه تهران در جریان گفتوگو با «اعتماد» از وجود یک جمعیت خاموش در بطن جامعه ایرانی سخن میگوید که هنوز به اصلاح امور از طریق غیرخشونتآمیز معتقدند، جماعتی که تعداد آنها به دهها میلیون ایرانی میرسد و بهرغم مخالفت با روش فعلی نظام حکمرانی، معتقدند نباید کشور را به سمت روشهای خشونتآمیز و خطرناک سوق داد. به اعتقاد این استاد دانشگاه اگر جامعه هنوز دچار دگرگونی عظیم سیاسی - اجتماعی نشده، ناشی از آن است که این طیف عظیم از ایرانیان هنوز به رویکردهای مصلحانه و غیرخشونتآمیز اعتقاد دارند و مایل هستند اصلاحات و مطالبات مورد نظر خود را از روشهای غیرخشونتآمیز محقق کنند. تلاش اصلاحات برای قرار گرفتن در نقش یک حلقه میانی که از یک طرف به جوانان و زنان و... پیام بدهد که میتوانند مطالبات خود را در بستر کنشگری مدنی محقق کرده و از سوی دیگر حکومت را متوجه این واقعیت کنند که در صورت عدم پاسخگویی به مطالبات اقشار مختلف ایران باید آماده بحرانهای فراگیری در جامعه باشد، طیفهای تندرو را در هر دو سوی این پارهخط برآشفته میسازد. دلیل وارد ساختن تندترین اتهامات به اصلاحطلبان از سوی رادیکالهای اصولگرا و رسانههای ماهوارهای نیز ناشی از چنین نقش محوری از سوی جنبش اصلاحات است. عباس عبدی اما از منظر متفاوتی به این بحث ورود میکند و در یادداشت امروز «اعتماد» مینویسد: «... من فکر میکنم که اگر مسیر اصلاحات مقید بودن به آن دو گزاره اصلی، یعنی نپذیرفتن «نقض حاکمیت قانون» و «شکاف قدرت و مسوولیت» را کنار نمیگذاشتند و از خط قرمزهای منطقی اصلاحطلبی عدول نمیکردند، احتمالا با وضعیت دیگری جز اینکه هست، مواجه بودیم. بهتر بود اصلاحطلبان راهی را باز میکردند به جای آنکه نقش سرعتگیر را ایفا کنند...».