شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشر آن در کم خبر به معنای تاییدش نیست
رئیس انجمن دیستروفی ایران: صحبت از معلولان تنها برای یک روزسمیه جاهد عطائیان| پرداختن به مشکلات حلنشده معلولان آن هم به مناسبت روز جهانیشان کمی دشوار است؛ چراکه آنها همیشه، هر روز و هر لحظه با این دغدغهها زندگی میکنند و از اینکه تنها یک روز از سال به آنها اختصاص دارد و دربارهشان اطلاعرسانی میشود، گلهمند هستند. مشکلات معیشتی در میان افراد دارای معلولیت در این روزها و زمانه پرهزینه، بسیار زیاد و طاقتفرسا شده است. بسیاری از معلولانی که مشکل حرکتی چندانی ندارند یا حتی آنها که با موانعی برای تردد روبهرو هستند، از سر اجبار و ناچاری برای درآوردن لقمهای نان، در ایستگاههای مترو، چهارراه و... دستفروشی یا حتی تکدیگری میکنند.امرار معاش معلولان سخت و طاقتفرسا است«رامک حیدری»، رئیس انجمن دیستروفی ایران، در گفتوگو با «شرق» از اساسیترین مشکلات معلولان حرف میزند «جمعیت زیر پوشش ما که با دیستروفی زندگی میکنند، از سادهترین مشکلات مالی رنج میبرند. دغدغه پول دارند. گرفتاری مالی دارند و درعینحال توان کارکردن هم ندارند. یک فرد عادی بعد از بیکارشدن دنبال شغل و کسب درآمد میرود. همین فرد بیشتر کار میکند تا برای سال آینده از عهده تأمین مخارج سنگین اجاره برآید. برایش این امکان وجود دارد که سال آینده به خاطر اجارههای سنگین رهن خانه، در یک منزل کوچکتر، طبقات بالا و بدون آسانسور زندگی کند؛ اما تمام این اختیارات برای یک فرد معلول جسمی-حرکتی یا ضایعه نخاعی وجود ندارد. آنها خودشان را وبال خانواده احساس میکنند و اگر تنها یا سرپرست خانواده باشند، مشکلات بیشتری دارند».کاهش سطح مطالبهگری معلولان به مسائل معیشتیشرایط به گونهای است که دیگر از مشکلات اشتغال، ازدواج و فرهنگسازی در حوزه معلولیت حرفی نمیتوانیم بزنیم. پوشک، پوشینه، سوند، نلاتون، دستمال کاغذی و مرطوب، کیسههای دفع ادرار، زیرانداز معلولان و... آنقدر گران شدهاند که دیگر مجبور هستیم درمورد این مسائل حرف بزنیم. سطح مطالبات ما بسیار تنزل پیدا کرده و به مسائل حیاتی و معیشتی رسیده است». این نکات را «حیدری»، رئیس انجمن دیستروفی، مطرح کرده و ادامه میدهد: «وسیل یکبار مصرف به دلیل گرانبودن، برای چندین بار استفاده شده و معلول را درگیر زخمهای بستر، عفونت و چندمعلولیتی کرده است. تهیه ویلچر برای خانوادهها دشوار شده است. ویلچرها در صورت تعمیرات و خرابشدن به هزینه میافتند و هزینهکردن دوباره در این زمینه برای بسیاری دشوار است. اینها مسائل مهم معلولانی است که زیر بار سنگین امرار معاش، بیصدا آزار میبینند.رئیس انجمن دیستروفی ایران به حق پرستاری معلولان و خبرهای مرتبط با افزایش آن اشاره میکند «حق پرستاری اصولا باید به کسانی داده شود که خانواده از نظر جسمی توانایی نگهداری فرد معلول را ندارد. پدر یا مادر به سن پیری و از کار افتادگی رسیدهاند. فرد معلول هم به سن 40سالگی رسیده است؛ درحالیکه وقتی این موضوع در قانون نیز گنجانده شده است، به آن عمل نشده و تنها معلولان ضایعه نخاعی از این حق ناچیز برخوردار هستند. بسیاری از بیماران دیستروفی با مشکلات فاجعهباری دستوپنجه نرم میکنند؛ اما حق پرستاری را دریافت نمیکنند».افزایش میزان حق پرستاری با حذف ناعادلانه آن برای معلول دیگراین فعال حوزه معلولان با اشاره به بهانه همیشگی نبود بودجه کافی در سازمان بهزیستی میافزاید: «بهزیستی حق پرستاری را به بهانههای مختلفی مثل دریافت مستمری از کمیته امداد و... از معلولانی حذف کرده و در ازای آن میزان حق پرستاری مابقی را افزایش کمی داده است. آن وقت اخبار آن را به صورت گسترده مطرح کرده و روی آن مانور میدهند. بهزیستی بهعنوان تنها متولی امور معلولان، سازمان عریض و طویلی شده است که به جای حذف و کمکردن حق پرستاری و مستمریها باید ابتدا از هزینههای بیمورد در درون خودش و از هزینههای حقوق و مزایای پرسنل کم کند. بهزیستی به تکه یخی تبدیل شده است که بودجهها در آن، آنقدر دست به دست میشود و در نهایت خدمت یا بودجه مناسبی برای جمعیت و گروه هدف اصلی باقی نمیماند».«حیدری»، رئیس انجمن دیستروفی، بهعنوان یک فعال در حوزه معلولان که خودش با معلولیت دستوپنجه نرم میکند، پیشنهادی دارد: «بهزیستی گروههای هدف متفاوتی را تحت پوشش قرار داده است؛ بههمیندلیل رسیدگی به مشکلات معلولان چندان در اولویت نبوده است. اینکه مسائل و مشکلات معلولان از دل این سازمان بیرون آمده و سازمان دیگری برای پیگیری مطالبات معلولان ایجاد شود، میتواند مفید باشد. سازمانی مطالبهگر که خواستههای جمعیت هدفش در دولت و مجلس محل بحث و بررسی بیشتری واقع شود. ما هرگز از سازمان بهزیستی انتظار نداریم که درمورد افزایش بودجه با سازمان دولتی مربوطه بحث کند؛ چون هر دو از یک نهاد دولتی بوده و افزایش بودجه یا کاهش آن برای دولتیها اهمیت چندانی ندارد. بهزیستی به سازمانی خموده و خنثی تبدیل شده است که چون سازوکار تنبیه یا تشویق در آن معنایی ندارد، مددکاران و کارشناسان هم در این حوزه به صورت قانونمند، هدفمند، رقابتی و مؤثر فعالیت نمیکنند».ما نهتنها به مناسبت روز جهانی معلولان، بلکه در روزهای دیگری از سال هم درمورد مشکلات متعدد و همیشگی معلولان، پرونده و گزارشهای متعددی منتشر کرده و مسائل گفتهنشده زیادی را درمورد آنها به چالش کشیدهایم. اخبار، پرونده و گزارشها را که بالا و پایین کرده، روایتها را هم که مرور میکنیم، میبینیم که جز خبر افزایش ناچیز مستمری افراد دارای معلولیت، دستاورد و عملکرد افتخارآمیزی در عملکرد سازمان بهزیستی درباره این جمعیت پردغدغه ثبت نشده است. شاید وقت آن رسیده باشد که سازمان بهزیستی سراغ معلولانی برود که صحبت و خواستههای متعددی دارند و گوش شنوای معدود افراد دغدغهمند در این حوزه باشند. درهای ورودی سازمان بهزیستی، سازمان برنامه و بودجه، مجلس و حتی وزارت بهداشت را به روی انجمنهای مردمی باز کنند تا شاید درصدی هرچند مختصر از دریای مشکلاتشان کاسته شود.پایان پیام در حوزه معلولان معنایی ندارد؛ بلکه همیشه آغاز پیام است.