هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در کم خبر به معنای تاییدش نیست
تبعات و آثار رودرروسازی مردم بر زیست اجتماعی موضوعی است که هممیهن در گفتوگو با سیدجواد میری، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه دین به آن پرداخته است.نحوه مقابله با موضوع حجاب بهصدور دستورات سلبی و عجیب از سوی برخی مقامات مسئول مانند اعلام و اطلاعرسانی درباره بیحجابی در ساختمانهای مسکونی رسیده است. با توجه به شرایط حساسی که در آن قرار داریم، صدور چنین دستوراتی تا چه میزان میتواند باعث افزایش مشکلات در فضای اجتماعی شود؟این دستورات نشان میدهد که تدبیر در ساختار حکمرانی دچار وضعیتی خطیر شده است. پس از گذشت نزدیک به 45 سال از انقلاب، با نسلی مواجه شدهایم که شکل دیگری فکر میکنند. افرادی که چنین دستوراتی را صادر کرده و چنین رویکردهایی را به جامعه تزریق میکنند، باید از خود بپرسند که چرا با وجود همه سیاستگذاریهای اینچنین، نسل جدید نسبتی با الگوهای رسمی سبک زندگی و پوشش ندارند. امر به معروف بهمعنای پیشنهاد و نهی از منکر به معنای اعتراض است. برای امر به معروف و نهی از منکر جریمه کردن و خشونت نیاز نیست. جامعه ایرانی جامعهای متکثر است. آیا به چنین جامعهای آنهم در قرن 21 میتوان با استفاده از زور پیشنهاد داد؟ 45 سال بهجای استفاده از اندیشمندان علوم مختلف تاکید داشتند که برای ترویج چنین مواردی نیاز به کارشناس دینی است. اما بهجای استفاده از حوزویان طراز اول نیز از افراد ردهپایینتر استفاده کردند. جواب چنین رویکردی شرایطی است که امروز در جامعه شاهد آن هستیم.برخی اصولگرایان گفتهاند که «از اجرای قانون حجاب نباید ترسید؛ حتی اگر باعث ایجاد دوقطبی شود» این نوع رویکرد نسبت به مسائل جامعه چه مشکلاتی را میتواند در جامعه ایجاد کند؟
بازار
ضروری است به این نکته توجه شود که ساختار سیاسی نباید برای رسیدن به یکی از سیاستهای خود، افراد جامعه را در برابر یکدیگر قرار دهد. یکی از مسائلی که سیاستمداران به آن توجه نمیکنند و بهصورت مداوم از آن ضربه میخورند، آن است که جامعه ایران جامعه مومنین نیست. جامعه مجموعهای از تکثرها و تنوعهاست. ممکن است از جامعه ایرانی تنها بخش محدودی جامعه مومنین باشند. باقی مردم ممکن است رنگ و بوی ملایمتری داشته یا رنگ و بوی دیگری داشته باشند. وقتی حاکمیت میخواهد رویهای را قانون کند، آن رویه باید عمومیت و شمولیت داشته باشد نه اینکه امری خاص را به امر عام ارتقا داده و بگوید این امر خاص باید عمومیت و شمولیت یابد. زیرا جامعه آن را نمیپذیرد. حجاب امری اعتقادی برای افراد مومن به آن است. از سوی دیگر ما طی شش ماه گذشته شاهد اعتراضاتی بودهایم که این حرکت، جامعه ایران را متحول کرده است. متاسفانه رسانههای خارج از کشور سعی میکردند آنچه در ایران میگذشت را انقلاب بنامند و رسانههای رسمی داخل ایران و روایت رسمی نیز از آن زمان تاکنون پافشاری کردهاند که این موضوع یک اغتشاش و شورش بود که سرنخ آن نیز بیرون بود. این در حالیست که این حرکت نه انقلاب و نه اغتشاش بود، بلکه یک تحول اجتماعی بود. هر قدرتی باید توجه زیادی به این مسئله داشته باشد که قدرت باید تداوم، استمرار و تعمیق خود را در درون خود ایجاد کند. بنابراین مسئولان باید سیاستگذاریهای متناسب با این تحول اجتماعی انجام دهند. نه اینکه جامعه را تهدید کنند. باید مسئولان زبان تحول را درک کنند، در غیر این صورت هم جامعه و هم کلیت کشور دچار چالش میشود. ما از اول انقلاب شاهد وجود اختلاف در حوزه مسائل اعتقادی مانند حجاب بودهایم، اما چرا امروز شاهد ملتهب شدن شرایط جامعه و حرکت به سمت دوقطبی شدن هستیم؟این موضوع چند عامل دارد؛ یکی آنکه در پسِ هر انقلابی جوشش نیروهای انقلابی و حس باهمبودگی انقلابی ممکن است یکی دو دهه در اوج خود بوده و همه سختیها را تحمل کند. مولفههای مختلف ما را به شرایط امروز رسانده است. دیگر نمیتوان با ادبیات دهه 60 در قرن 21 با مردم صحبت کرد، زیرا مردم نمیپذیرند. نکته مبنایی آن است که انقلاب بهمعنای ظهور سوژه است، یعنی ظهور انسان خودآگاه و تاریخآگاه که صاحب اراده است و این اراده نیز معطوف به تغییر و تحول است. انقلاب ایران که رخ داد، خودآگاه یا ناخودآگاه از یک سو به این سوژهوارگی کمک میکرد و از سوی دیگر سعی در کنترل آن داشت. مثلا از یک سو اعلام میکرد زنان و دختران در جامعه حضور داشته باشند و درس بخوانند، اما از طرف دیگر تاکید میکرد که باید اجازه شوهر را نیز داشته باشند؛ موضوعی که باعث ایجاد دوگانگی میشد. حالا زنان و دختران ایران سوژه شدهاند. یعنی خودآگاه، تاریخآگاه و جامعهآگاه شدهاند و این موضوع در هوای جامعه ایران موج میزند و دیگر این سوژه نظام پدرسالارانه و مردسالارانه را نمیپذیرد و مستقل است.