هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در کم خبر به معنای تاییدش نیست
حسین علایی| اصولاً موضوع اسرائیل، موضوع منطقه خاورمیانه نبود، موضوع یهودیان و مسیحیان در اروپا بود که در آنجا اختلاف وجود داشت و منجر به هولوکاست شد. اروپاییها برای اینکه آن مسئله را حل کنند، موضوع را از اروپا به منطقه ما (خاورمیانه) منتقل کردند و شاید به تعبیری میتوان گفت که این غده سرطانی را از اروپا برداشتند و در خاورمیانه کاشتند و با این کار خواستند هم مشکل خودشان را حل کنند و هم فضایی را در منطقه ایجاد کنند که برای همیشه مداخلات آمریکا در خاورمیانه وجود داشته باشد و از طریق مسئله اسرائیل بتوانند منطقه خاورمیانه را طبق برنامههای خودشان مدیریت کنند. شما ببینید این منطقه سرزمین فلسطین بوده و در سرزمین فلسطین هم قبل از اینکه دولتی تشکیل شود و انگلیسیها اینجا را اداره کنند، افراد با هر دینی، یهودی و مسلمان و مسیحی با هم زندگی میکردند و مسئلهای با هم نداشتند. انگلیسیها اما زمانی که میخواستند از این منطقه خارج شوند، خواستند یک نمایندگی ایجاد کنند که غده سرطانی را در این منطقه بکارند. در این مقطع میبینید که موضوع اسرائیل به منطقه خاورمیانه تبدیل میشود. من به اینکه چگونه آرام آرام قلمرو خود را توسعه دادند کاری ندارم و میخواهم بگویم اینها از زمانی که به کمک اروپاییها شکل گرفتند تا الان مسیر قدرتیابیشان با چند مؤلفه همراه بوده است؛ نخست اینکه، زور میگفتند. برای مثال فلسطینیها را از خانه خود آواره میکردند. مسئله آوارگی مردم فلسطین که برای الان نیست، از روزی که روند انتقال این موضوع به خاورمیانه آغاز شد، آوارگی شکل گرفت. کشت و کشتار از همان روز آغاز شده و هیچگاه فلسطینیها، اسرائیلی نکشتند و همیشه آنها آغازگر بودند.برای اینکه دولتی تشکیل شود نیازمند چند پیشنیاز اساسی است؛ نخست زمین است و هر دولتی سرزمین نیاز دارد و این زمین باید یک فضای منطقی را ایجاد کند؛ برای اینکه در آنجا دولت تشکیل شود. اروپاییها تصمیم گرفتند این منطقه فلسطین را تبدیل به خاک این دولت کنند. دوم آنکه، در زمانی که تصمیم به شکلگیری دولت گرفتند، یهودی به تعداد کافی در این سرزمین وجود نداشت. بنابراین یهودیها را به این منطقه آوردند و اگر دقت کنید از حدود صد سال قبل، هر سالی که میگذرد، به تعداد یهودیان این منطقه افزوده میشود. هر تحولی که در دنیا به وقوع میپیوندد، اسرائیلیها یهودی به این منطقه اضافه میکنند؛ برای مثال پس از فروپاشی شوروی، تا جایی که توانستند از روسیه و تمامی جمهوریهای شوروی سابق، یهودی وارد اسرائیل کردند. همچنین پس از اینکه در آفریقا مسائلی پیش آمد، تعداد زیادی از یهودیان آفریقا به این منطقه منتقل شدند. بنابراین برای اینکه دولت تشکیل شود، یک زمین نیاز است و دو جمعیت که اسرائیل هیچکدام را در اختیار نداشت. اگر اسرائیل تنها حمایت مالی آمریکاییها را از دست بدهد، توان بقا ندارد. آنها سالیانه با جمعیت کم، سه میلیارد دلار از واشنگتن کمک مالی دریافت میکنند. اسرائیلیها زمانی که شروع کردند، باید این سرزمین را توسعه میدادند؛ آنها تصمیم گرفتند ساکنین را آواره کرده و برای این مناطق، یهودی وارد کنند و به همین خاطر تا الان تعداد افرادی که از فلسطین آواره شدهاند نزدیک به ۷ میلیون نفرند. همچنین فلسطینیهایی که همچنان در این کشور و در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه ساکن هستند حدود 3/3 میلیون نفر هستند. در کمترین زمین، متراکمترین جمعیت را دارند؛ بهطوریکه نوار غزه متراکمترین نقطه جهان است به این معنا که اسرائیلیها، فلسطینیها را در درون این سرزمین نیز آواره کردهاند به این معنی که در نوار غزه ۷۰درصد جمعیت و در کرانه باختری ۳۰ درصد، متعلق به سایر نقاط فلسطین هستند. بنابراین استراتژی اسرائیل برای اینکه بتواند دولت تشکیل دهد و این را توسعه دهد، از اول تکیه بر زور و تکیه بر حمایت قدرتهای بزرگ و دریافت پول کلان از این قدرتهای حامی برای توسعه سرزمین و توسعه جمعیت بود اما برای توسعه سرزمینی، آنها به منطقه فلسطین هم اکتفا نکردند و اگر نگاه کنید، این رژیم همواره آغازگر جنگها بود، اگرچه اعراب هم گاهی عملیاتهایی مانند سال 1973 انجام دادند اما اگر نگاه کنید، آنها به علت شکستهای پیشین آغازگر عملیات بودند. این توسعهطلبی تا جایی ادامه داشت که در سال ۱۳۶۱ شمسی، اسرائیلیها تا بیروت پایتخت لبنان را گرفتند. شعار اسرائیل توسعه سرزمین است که کشورهای اطراف را نیز دربرمیگیرد. این استراتژی اسرائیل توأم شده با اینکه آمریکاییها و اروپاییها برای حمایت کامل از این رژیم، تلاش کردند تا اینگونه القا کنند که فلسطین نهتنها مسئله جهان عرب نیست، بلکه مسئله جهان اسلام و مسئله حقوق بشر هم نیست و اگر کشوری از فلسطین حمایت کند، به آن کاسه داغتر از آش میگویند. به همین خاطر میبینیم ایده جدا کردن اعراب از فلسطین یک استراتژی بوده که امروز به پیمان ابراهیم رسیده است که در جریان آن نهتنها اعراب را از دشمنی با اسرائیل جدا کردند بلکه آنها را متحد این رژیم کردند. حقیقتاً این که با دشمن مردم فلسطین پیمان صلح بستند و چه عجیب است که اسرائیل میجنگد و همزمان پرچم صلح به دست میگیرد. فلسطینیها مجبور به مقاومت در برابر اشغالگری هستند و اتهام تروریست به آنها وارد میشود. نکته بعدی این است که بگویند مسئله فلسطین، مسئله کشورهای اسلامی نیست. به همین دلیل بزرگترین خیانت را نیز یکی از همین کشورهای اسلامی به فلسطین کرد که ترکیه بود و الان هم میبینید در منطقه ما جزو کشورهایی است که در بزنگاهها خنجر میزند. همین کشور، اسرائیل را در آذربایجان مستقر کرد تا علیه ایران اقدام کند. میخواهم بگویم طرحی که اروپاییها و آمریکاییها در حمایت از اسرائیل داشتند این بود که همه کشورهای حامی فلسطین را جدا کنند و آخرین راهبرد نیز این است که بگویند مسئله فلسطین مسئله حقوق بشر و اسلامی نیست، مسئله مقابله یک دولت قانونی که سازمان ملل آن را به رسمیت میشناسد با گروههای تروریستی است اما به این سوال پاسخ نمیدهند که مگر ۷۰ سال قبل که اسرائیل به وجود آمد، جبهه حماسی وجود داشت، مگر جهاد اسلامی وجود داشت، مگر حزبالله در لبنان وجود داشت؟ تشکیل حزبالله نتیجه اشغال سرزمین لبنان بود، اگر اسرائیل به لبنان حمله نکرده بود که مردم لبنان این نیاز را احساس نمیکردند که برای مقابله با تجاوزات اسرائیل، حزبالله را به وجود بیاورند. اسرائیلیها حتی پیش از حمله به بیروت، جنوب این کشور را در اختیار خود داشتند. آنها حتی پیش از پیروزی انقلاب در ایران، ارتشِ جنوب لبنان را ایجاد کرده بودند و در آنجا، مخوفترین زندان اسرائیل به نام زندان خیام ایجاد شد. پس ببینید، ریشه تشکیل گروههای مقاومت، اشغال سرزمین است، حتی سازمان آزادیبخش فلسطین نیز به دلیل تهاجم اسرائیل و کشتار ایجاد شدند، بنابراین اینها نیروهای مقاومت هستند. اسرائیلیها برای تداوم استراتژیهای خود در ذهن مردم جهان چند مورد را حک کردند که سازمان اطلاعاتی اسرائیل قویترین و بر همه تحولات مسلط است و دوم آنکه ارتش این رژیم هیچگاه طعم شکست را نمیچشد. سوم اینکه این اسرائیل است که قدرت تهاجم دارد؛ عملیاتی که شنبه گذشته انجام شد نشان داد که سازمان اطلاعات و جاسوسی اسرائیل آسیبپذیر است. ارتش اسرائیل آنی نیست که تصویر کرده است و الان اسرائیل به دنبال این است که نیروی زمینی وارد غزه کند چراکه شما میدانید بمباران هرچقدر که کشتار کند، تمامکننده نیست. عملیاتی که میتواند تمام کند، حضور نیروی زمینی و تصرف سرزمینی است، اما چرا اقدام نمیکند؟ برای اینکه به زبان بیزبانی میگویند اسرائیل در این عملیات شکست خورده است.
بازار
*فاطمه کلانتری