کم خبر/ حامد بهداد، بازیگرِ خوب و جذابیست و بیش از آن، و پیش از آن، بازیگرِ «مهمی»ست. و این «مهم» بودن، در مِدیوم سینما و در هنر؛ و اساساً در هستیِ انسان و زندگی، گاهاً، عنصری بهمراتب جدّیتر و والاتر، از «خوب بودنِ» صرفِ خالیست... حامد بهداد «مهم» است، زیرا آغازگرِ یک «مسیر» بود. مسیرِ شکلدهی به تَشخّصِ «بازیگر»، به عنوان «هویّتی مستقل». مسیری که «بازیگر» را، به عنوانِ «مولّف-هنرمندِ» صاحبعقیده و نگاه، به ثبت و تثبیت میبُرد؛ نه در جایگاهِ عروسکِ دستِ این و آن؛ و نه در جایگاه رباتِ نیمههوشمندِ گوشبهفرمان... «بازیگر»، در جایگاهِ فردی به موازاتِ ابعادِ فیلمساز؛ و در جایگاهِ کسی که «میفهمد»، کسی که «میداند»، و کسی که «نگاه» و «سلیقه»ی متّکی به فهمِ خود دارد...جوانی که در ویدیوی بالا، اینچنین پُرشور حرف میزند، جوانی که در این گفتوگو، با صدایی بلند از خودش ستایش میکند، همیشه دوستداشتنی بوده است. حامد بهداد را، نمیتوان دوست نداشت. او، از همان لحظهی ورود به بازیگری، از همان اوایل، از «بوتیک» و «سایهی آفتاب» و...، مشخص بود که «فردِ دیگری»ست. مشخص بود که براساسِ شاغول و متر و معیارِ روز، «طبیعی» نمینمود. که هیچگاه، «متوسط» و «معمولی» نمینمود. بازیگری که شبیه به این و آن، ژستِ ریاکارانهی تواضع و فروتنیِ تیپیکالِ مرسومِ جهانسومی نداشت و ادعاهایش، در اینجا، هیچکدام، غلط نبود و نیست. آری، حامد بهداد، «سطحِ فرهنگِ بازیگریِ نسلِ خود» را، بالا بُرد و به نمرهی بازیگریِ نسلِ خود، نه فقط نیمنمره، که بسیار بیش از آن اضافه کرد. و باز، مهمتر آنکه او، آغازگرِ یک «مسیر» بود. آغازگرِ مسیری که در همین ویدیو، به عینه میبینید. بازیگری که داد میزند؛ فریاد میکشد؛ ضعیف و سر به زیر نیست؛ مهاجم است و خودبسنده است و خود برای خود، کافیست... مسیری که «بازیگر» را، صاحبِ هویّت میدانَد؛ صاحبِ اصالت میدانَد؛ صاحبِ گردنی کُلُفت، صدایی بلند و ایضاً، صاحبِ پرستیژ و پرنسیب و کاریزما... مسیرِ جذابِ ارجینال، همچون، حامدِ بهداد...
حسین لامعی