اطلاعات/ « درسهایی از یک ترور » عنوان یادداشت روزنامه اطلاعات به قلم دکتر شبان شهیدی مودب است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:دکتر محسن فخریزاده روز جمعه در آبسرد دماوند ترور شد. امامخمینی درباره شهید بهشتی گفته بودند که بهشتی به تنهایی یک ملت بود برای ملت ما، و به یقین دکتر فخریزاده هم بخاطر انبوه خدمات علمی که برای کشورش انجام داده بود، به تنهایی یک ثروت ملی بود برای ملت ما. بخاطر همین ارج والایی که داشت همه، ادامه راه او و خونخواهی او را طلب میکنند. رهبری هم در پیام خود به ادامه راه علمی او و هم به پیگیری و یافتن و مجازات مجرمان دست اندرکار شهادت او تأکید کردهاند.وقتی در روز روشن جنایتی به بزرگی ترور شهید فخریزاده اتفاق میافتد، بهغیر از تألم و تأسری که به همه دست میدهد، نوعی یأس گذرا بهویژه بر خدمتگزاران جوان انقلاب، مستولی میشود که باید آن را تشریح و تحلیل کرد. البته ماوقع آنچه رخ داده و یافتن عاملانش به عهده مسؤولان اطلاعاتی امنیتی و قضایی است و از عهده این بحث هم خارج است؛ با این حال ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد.الف- ترور مقامات و شخصیتها در هر کشوری اتفاق میافتد و کشور ما نیز که در ۴دهه گذشته آماج توطئههای داخلی و خارجی بوده، نمیتواند استثنایی بر این قاعده باشد. نگاهی به تاریخچه حکومت پهلوی دوم نشان میدهد که در اوج قدرت ساواک که مستظهر به پشتیبانی سرویسهای غربی در داخل و خارج ایران بود چندین ترور و کشتار مقامات بالای کشور رخ داده است. بدون آنکه ناهمانندی ماهیتی و شخصیتی افراد در گذشته و حال را نادیده گرفته باشیم، چند نمونه را متذکر میشویم.۱- ترور سرلشکر فرسیو، رئیس دادسرای نظامی ارتش در ۱۸ فروردین ۱۳۵۰ در قلهک و کشتن او با شلیک ۱۶ گلوله در تهران.۲- ترور سرتیپ سعید طاهری از افسران عالیرتبه شهربانی در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۵۲ و ربودن کلاح و اسلحه کمری او.۳- ترور سرتیپ رضا زندیپور، دومین رئیس زندان کمیته مشترک شهربانی و ساواک در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۵۳٫۴- ترور سرهنگ دوم جان ترنر و سرهنگ پاول شفر از افسران مستشاری نظامی آمریکا با سلاح مسلسل یوزی اسرائیلی و ربودن کیف آنها که حاوی اسناد مهم نظامی بود.۵- انفجار خودروی ژنرال هارولد پرایس امریکایی در قیطریه تهران که به قطع دو پای او منجر شد در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۵۱٫در خارج از ایران در فاصله سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۵ به ۱۶ مکان دیپلماتیک، ۱۰ مقام نظامی، ۱۵ مرکز تجاری آمریکا در ممالک مختلف حمله شد که به جز کشتهها ۱۵۴ نفر زخمی شدند. این موارد و ارقام برای آن آورده شد که تصور نشود فقط در تهران و در جمهوری اسلامی ایران، ترور صورت میگیرد، به اضافه اینکه دهها نوع از اینگونه ترورها با انگیزههای ایدئولوژیک یا تسویه حسابها در نقاط مختلف جهان هر روز و هر هفته رخ میدهند. مثلا ترور اولاف پالمه نخست وزیر سوئد در تاریخ ۲۸ فوریه ۱۹۸۶ در یکی از شلوغترین خیابانهای استکهلم معروفیت جهانی دارد که تحقیقات درباره آن مدتها ادامه یافت و شاید با قطع و یقین هم هنوز نتوان گفت چه کسی او را کشته است. ترور جان اف کندی رئیس جمهوری آمریکا در دالاس تگزاس آمریکا در سال ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳، ترور مهاتما گاندی رهبر استقلال هند در ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸ و بالاخره ترور اسحاق رابین نخست وزیر رژیم صهیونیستی در قلب تل آویو در ۴ نوامبر ۱۹۹۵ را به عنوان نمونههای انجام عملیات تروریستی میتوان نام برد.ب -گرچه ذکر موارد فوق این باور را بهوجود میآورد که تروریسم یک امر جهانی است و در انجام آن هر مقامی میتواند هدف قرار گیرد، اما بدان معنا نیست که مورد شهادت دکتر فخریزاده را یک امر عادی تلقی کنیم؛ زیرا ترور آن استاد برجسته علمی با چند هدف انجام شده است:۱- به تعطیل کشاندن برنامه تحقیقات هستهای صلحآمیز ایران. خود تحلیلگران خارجی در ۴۸ ساعت گذشته گفتهاند، و معاون تحقیقاتی رئیسجمهوری هم تأکید کرده که وقتی بنیه علمی شکل گرفت و کار علمی ریشهای شد، این باور نادرست است که با کشتن یک نفر، حتی اگر دکتر فخریزاده باشد کار علمی تعطیل میشود. البته ایشان به یقین سهم بزرگی در شکلگیری پژوهشهای نظامی و غیر نظامی در کشور داشته است. در جنگ جهانی دوم آمریکاییها دانشمندان آلمانی را جذب کردند و شورویها کارخانههای آلمانی را پیاده کردند و به شوروی بردند، اما آلمان بهفاصله کمتر از دو دهه بازسازی شد و آهنگ علمی او در جهان به صدا در آمد و امروز سرآمد اروپا شده است.۲- هدف دوم، بیاعتبار کردن تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی کشور اعم از دولتی یا سپاهی است. در این رابطه هم باید گفت که اطلاعات و امنیت در کشور ما درگیر انبوهی از توطئه بوده است و گرچه در یک سال اخیر این تشکیلات ضربات مهمی خوردهاند اما در همه نظامها چنین اتفاقاتی رخ میدهد؛ مضاف بر اینکه در حال حاضر با توجه به مسأله تحریمها، ما از همکاری و معاضدت اطلاعاتی و امنیتی با دیگر کشورها محرومیم و وزارت اطلاعات و سپاه به تنهایی بار سنگین خنثیسازی توطئهها را بهدوش میکشند. البته در این مورد، مهم این است که پیگیریها با واقعبینی و تصحیح اشتباهات و برخورد با کم توجهیها، تنظیم گزارشهای مستند و جابجایی احتمالی مسؤولانی صورت گیرد که تدبیر و دوربینی و تمرکز در انجام وظیفه سازمانی خود را نداشته و به امور فرعی دیگر پرداختهاند. نمیتوان با حیثیت داخلی و بینالمللی نظام بازی کرد. یکی از مؤلفههای اقتدار در جهان کنونی توان اطلاعاتی و امنیتی است. هرچقدر در این مورد سرمایهگذاری شود و دژ اطلاعاتی و امنیتی ما منفذ و شکاف نداشته باشد دنیا با ما با احترام بیشتر برخورد میکند و مردم هم در سایه امنیت راحتتر زندگی میکنند. امنیت مردم و حفظ سرمایههای نظامها از مهمترین اولویتهای هر حکومت هستند. البته امنیت و حفظ آزادیهای قانونی مردم لازم و ملزوم یکدیگرند.۳- یکی از نقاط آسیبپذیری ما نشان دادن شخصیتهای مهم کشور در رسانهها و برملا کردن هویت کاری آنها در مصاحبههاست. متأسفانه میتوان موارد گوناگونی را ذکر کرد که بعضی از مسؤولان بدون توجه به حساسیتهای امنیتی و برای تبلیغ کار خود جزئیاتی را فاش میکنند که دستگاههای اطلاعاتی خارجی با در کنار هم قرار دادن آنها به نتیجهگیری کافی برای طراحیهای امنیتی خود و ضد امنیتی برای ما موفق میشوند. باید عزیزان ما در رسانه ملی توجه کنند که تمامی برنامههای صدا و سیمای ما در چندین کشور خارجی شنود و مانیتور میشوند و مطبوعات ما را در خارج میخوانند و مندرجات آنها را تجزیه و تحلیل میکنند. روز گذشته در مصاحبه تلویزیونی یک مقام امنیتی در یکی از کشورهای خارجی گفته شد دکتر فخریزاده در دسترس نبود و ما چهره او را نمیشناختیم ولی در چند دیدار اخیر در تلویزیون ایران ما دقیقا او را چهرهشناسی کردیم.۴- خوشبختانه در کشور ما تفکیک قانونی مسؤولیتها وجود دارد و در حوزه امنیت و اطلاعات هم تفکیک بخشهای داخلی و خارجی به خوبی صورت گرفته است. این واقعیت در گذشته برای ما با بهای گرانی که پرداختهایم به اثبات رسیده که دشمن از غفلت ما، از اختلاف و تفرقه ما، از درگیرشدن دستگاهها در حوزههایی که زمانی به حکم ضرورت توسعه یافتهاند و اکنون لزومی به گستردگی آنها وجود ندارد و از خودباوری کاذب ما استفاده میکند و ما نباید ناخواسته به دام او بیفتیم. این واقعیت هم انکارناپذیر است که برای شکستن اراده جمهوری اسلامی که با تحریمها مواجه است، دشمنان هر روز با طراحی تازه و با توطئههای رنگارنگ تلاش در شکستن مقاومت ملی ما دارند و در این رابطه از هیچ هزینهای هم دریغ نمیکنند. بنا به حکم عقل و ضرورت حفظ نظام، ما نباید به گونهای خود را درگیر کنیم که به دشمن فرصت جولان دادن در داخل را بدهیم. فقدان بزرگمردی مانند دکتر فخریزاده که گمنام و بیادعا بالاترین خدمت را به این کشور کرد، باید تلنگری باشد که ترور او حلقهای از رشته توطئههای برنامهریزی شده دشمن است که برای خنثیسازی آنها باید با هوشیاری به احساسات خود مسلط باشیم. کسی در این باور شک ندارد که باید با طراحان توطئه شهادت دکتر فخریزاده برخورد شود اما تحقیقات در این مورد زمانبر است و باید با شکیبایی برای رسیدن به نتیجهای که اقدام عملی را بهدنبال داشته باشد، صبر کنیم.
سرمقاله اطلاعات/ درسهایی از یک ترور
برچسب ها تحلیل ها ترور دکتر محسن فخری زاده روزنامه اطلاعات