داستان فرار اشرف غنی از کابل
داستان فرار اشرف غنی از کابل

داستان فرار اشرف غنی از کابل

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در کم خبر به معنای تاییدش نیست

استیو کول و آدام انتوس-نیویورکر/ بخش سوم گزارش نیویورکر درباره شکست آمریکا در افغانستان را می خوانید. بخش اول را در اینجا و بخش دوم را در اینجا می توانید مطالعه کنید.

 وقتی جو بایدن به ریاست‌جمهوری رسید، جیک سالیوان را به عنوان مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن را به عنوان وزیر امورخارجه‌اش انتخاب کرد. این دو، از تجربه سال‌ها کار در دولت امریکا برخوردار بودند و با مجموعه گزینه‌های سیاسی فاجعه‌بار در افغانستان به خوبی آشنایی داشتند. هنوز مشخص نبود که آیا بایدن قصد دارد توافق ترامپ با طالبان را تا انتها اجرا کند، می‌خواهد توافق را کنار بگذارد یا در پاسخ به خشونت‌های طالبان اصلاحاتی در آن صورت دهد. در طول دوره انتقال قدرت، سالیوان، بلینکن و دیگر مشاوران یادداشتی برای بایدن ارسال کردند که می‌گفت گفت‌وگوها با طالبان به نتیجه مشخصی نرسیده است. ظاهرا خلیل‌زاد نتوانسته بود طالبان و دولت افغانستان را به همکاری با یکدیگر وادار کند. اما بایدن از خلیل‌زاد خواست همچنان در طول فصل بهار در سمت خود باقی بماند. وقتی بایدن وارد کاخ سفید شد، حمدالله محب، مشاور اشرف غنی تلاش کرد قرار ملاقاتی بین بایدن و غنی ترتیب دهد اما به او گفته شد تنها یک تماس تلفنی امکان‌پذیر است. محب که در رشته مهندسی برق در بریتانیا مدرک دکتری دریافت کرده بود و بین سال‌های 2015 تا 2018 سفیر افغانستان در واشنگتن بود، حدود سه سال می‌شد که به عنوان مشاور امنیت ملی اشرف غنی خدمت می‌کرد. محب بسیار روشمند و خونسرد و شناخت او بسیار دشوار بود. محب بسیار به غنی وفادار بود و ایده‌های غنی را الهام‌بخش می‌دانست. اما در دستگاه غنی، محب بیشتر یک مذاکره‌کننده و یک ابزار مدیریتی محسوب می‌شد. روز 22 ژانویه محب یک تماس تلفنی با سالیوان داشت. سالیوان در این تماس تلفنی گفت که دولت جدید امریکا به دنبال آن است که دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی افغانستان نظیر دموکراسی، حقوق زنان و حقوق اقلیت‌ها را حفظ کند. سالیوان معتقد بود که «اگر طالبان در دوحه وارد روند معنادار و صادقانه مذاکرات نشود، حتما عواقب این تصمیم خود را خواهد پرداخت.» سالیوان همچنین تاکید کرد که «دیدگاه‌هایش به معنای تمایل برای افزایش تنش‌ها نیست، بلکه قصد دارد با نگاهی واقع‌بینانه و قاطعانه شرایط را از نظر بگذراند.» سالیوان به سرعت استراتژی بین‌ سازمانی شورای امنیت ملی امریکا را تدوین کرد. در چارچوب این استراتژی جلسات توجیهی و مباحثه‌ای برگزار و از طریق آنها تصمیمات بایدن درباره افغانستان اطلاع‌رسانی می‌شد. تعداد نیروهای امریکایی در افغانستان به 2 هزار و 500 نفر رسیده بود. ژنرال میلر فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان به ‌شدت احساس می‌کرد که بایدن باید این نیروها را حتی فراتر از ضرب‌الاجل تعیین شده در توافق، در افغانستان نگه دارد. میلر درباره اتفاقاتی که ممکن بود بعد از خروج این نیروها در افغانستان رخ دهد، نگاه خیلی بدبینانه‌ای داشت. بیشتر بحث‌ها هم مربوط به این می‌شد که آیا ادامه تلاش برای دستیابی به توافقی سیاسی بین طالبان و دولت افغانستان منطقی است یا خیر و اگر منطقی است تا کی باید به این تلاش‌ها ادامه داد. در یکی از جلسات بازبینی سیاست‌ها، ژنرال مارک میلی رییس ستاد مشترک ارتش امریکا و لوید آستین وزیر دفاع به بایدن گفتند: «آقای رییس‌جمهور قرار نیست ما تا ابد در افغانستان بمانیم، اما پیشنهاد می‌کنیم که حضور نیروهای امریکایی برای یک‌سال دیگر تمدید شود.» آنها امیدوار بودند که طالبان موضوع مذاکرات تقسیم قدرت در افغانستان را جدی‌تر بگیرد. اما کاخ سفید معتقد بود که سناریوی پیشنهادی پنتاگون صرفا پیشنهادی دیگر برای باقی ماندن‌ نیروهای امریکایی در افغانستان برای مدت زمان نامعین است. بنابراین پیشنهاد پنتاگون کنار گذاشته و مباحثات حول محور این سوال انجام شد که اگر امریکا از افغانستان خارج شود، چه اتفاقی در این کشور رخ خواهد داد؟    همزمان با مشورت‌ها در واشنگتن، در گفت‌وگوها میان نمایندگان طالبان و دولت افغانستان در دوحه، پیشرفت خاصی صورت نگرفته بود که نشان دهد رسیدن به دستاوردی دیپلماتیک امکان‌پذیر است. نمایندگان اشرف غنی در هتل محل مذاکرات، سکونت و ارتباطاتی چند با قطر داشتند. نمایندگان طالبان که در خانه‌های‌شان سکونت داشتند و خانواده و کسب‌وکارشان در قطر بود، معمولا هر دو یا سه روز یک بار سری به مجموعه هتل ریز کارلتون می‌زدند و این دفعات هم فقط شب‌ها رخ می‌داد. از این جهت است که حبیبه سرابی یکی از نمایندگان دولت افغانستان به یاد می‌آورد که «مدیریت زمان مذاکرات اصلا خوب نبود.» در آن زمان، اکثر اعضای هیات کابل باقیمانده ایمان‌شان به خلیل‌زاد را هم از دست داده بودند. سرابی، خلیل‌زاد را متهم می‌کرد که «جانب طالبان را می‌گیرد.» او یک‌بار خیلی واضح این مساله را عنوان کرد که «خلیل‌زاد تمایل داشت طالبان در زمان انتقال قدرت در افغانستان، ریاست دولت انتقالی را برعهده داشته باشد.» خلیل‌زاد معتقد بود که اشرف غنی مجبور خواهد شد قدرت را ترک کند تا دولت انتقالی در افغانستان شکل بگیرد. اما خودش هرگز از ایده سپردن همه امور به رهبر طالبان حمایت نمی‌کرد. از برخی جهات خلیل‌زاد دلیل بروز بن‌بست در مذاکرات را سیاست‌ها و رویکرد‌های اشرف غنی می‌دانست. بعدها خلیل‌زاد گفت که بزرگ‌ترین اشتباهش این بود که نتوانست به اشرف‌غنی برای سازش کردن، فشار بیشتری وارد کند. اوایل سال 2021، خلیل‌زاد و بلینکن یک راه میانبر پیشنهاد کردند. آنها یک روند تسریع‌کننده برقراری صلح را پیشنهاد کردند که طبق آن مذاکرات دوحه کنار گذاشته می‌شد تا طرفین مستقیما درباره معامله نهایی تقسیم قدرت در افغانستان با یکدیگر مذاکره کنند. خلیل‌زاد یک پیش‌نویس هشت صفحه‌ای درباره توافقنامه صلح افغانستان نوشت که حقیقتا آرزومندانه بود. در این طرح یک قانون اساسی جدید و یک دولت انتقالی به همراه پارلمانی بزرگ‌تر تصور شده بود. حتی برای اینکه خواسته‌های طالبان نیز مورد توجه قرار گیرد ساختار قضایی را دگرگون کرده بود و از دل آن یک نهاد جدید و یک شورای عالی فقاهت اسلامی بیرون کشیده و در بخشی دیگر نیز پیشنهاد برقراری آتش‌بس ملی را مطرح کرده بود. خلیل‌زاد امیدوار بود طالبان و دولت افغانستان موافقت کنند در نشست صلح در ترکیه شرکت کنند. روز 22 مارس، بلینکن با وزرای خارجه کشورهای عضو ناتو دیدار کرد. آنها اصرار داشتند که امریکا باید یک توافق سیاسی در افغانستان ایجاد کند. بلینکن با بایدن تماس گرفت و به او گفت می‌خواهد امکان به تاخیر انداختن خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تا زمان برگزاری نشست ترکیه بررسی شود. هر چند هنوز مشخص نبود که آیا طالبان شرکت در این نشست را خواهد پذیرفت یا خیر. بلینکن به بایدن گفت که اگر این کار انجام شود، می‌توانیم به کشورهای عضو ناتو نشان دهیم که امریکا به دغدغه‌های آنها توجه دارد اما این کار توافق دوحه را نیز به حاشیه خواهد راند.  خلیل‌زاد نیز با مقامات طالبان دیدار کرد و به آنها گفت اگر قرار باشد افغانستان از کمک‌های بین‌المللی بهره‌ای داشته باشد و دولت جدیدش از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود، آنها باید تاخیر خروج نیروهای امریکایی را بپذیرند تا توافق تقسیم قدرت در ترکیه به مذاکره گذاشته شود. وقتی مذاکره‌کنندگان طالبان متوجه شدند که امریکا قصد به حاشیه راندن توافق دوحه را دارد، به‌طور مستقیم تهدید تجدید حملات علیه نیروهای ناتو و امریکا را مطرح نکردند اما تصریح کردند که «با این کار اتفاقات بدی رخ خواهد داد.» روز پنجم آوریل، جان فینر، مشاور امنیت ملی بایدن با محب تماس گرفت و به او گفت که بعید است که امریکا نیروهایش را تا قبل از اول ماه مه از افغانستان خارج کند اما «هرگونه تاخیر در خروج نیروهای امریکایی صرفا برای مدت زمانی محدود خواهد بود.» کاخ سفید همچنان امیدوار بود که گفت‌وگوها با طالبان تنش‌ها را بخواباند. فینر گفت: «مهم این است که دولت افغانستان با یک صدای واحد سخن بگوید و خیلی شفاف از روند صلح حمایت کند و یک رویکرد هوشمندانه و سازنده را در قبال گفت‌وگو با طالبان در پیش بگیرد.» محب نیز این اخبار را با غنی در میان گذاشت و گفت: «دوران حضور امریکا در افغانستان به‌زودی به سر خواهد آمد.»غنی و محب فکر می‌کردند که بایدن تاریخ خروج از افغانستان را به بعد از تابستان موکول خواهد کرد چراکه برف زمستانی، فعالیت و تحرک طالبان را محدود خواهد کرد. 9 روز بعد، بایدن تصمیمش را اعلام کرد و درباره توافق ترامپ با طالبان گفت: « اگر من بودم احتمالا توافق دیگری صورت می‌دادم.» بایدن اما اعلام کرد که نیروهای امریکایی را به‌طور کامل تا تاریخ یازده سپتامبر از افغانستان خارج خواهد کرد. اشرف غنی در واکنش به سخنان بایدن در حساب توییتر خود نوشت که به تصمیم بایدن احترام می‌گذارد. او نوشت: «نیروهای مقتدر امنیتی و دفاعی افغانستان کاملا توانایی دفاع از مردم و کشور افغانستان را دارند.» چند روز بعد، طالبان صراحتا اعلام کرد که در نشست پیشنهادی خلیل‌زاد در ترکیه شرکت نخواهد کرد. بعد از سخنان بایدن، ژنرال میلر روند خروج سربازان امریکایی از افغانستان را آغاز کرد. او حتی پیمانکاران بین‌المللی که وظیفه تعمیر و نگهداری از هلیکوپترها و جنگنده‌ها در افغانستان را بر عهده داشتند را نیز خارج کرد. یک ماه قبل از آن، یاسین ضیا، فرمانده ارتش افغانستان و سرپرست وزارت دفاع این کشور دریافته بود که فرماندهی مرکزی ارتش امریکا در جنگ افغانستان، با استفاده از کارشناسانی که در قطر دارد قصد دارد از طریق فایل‌های ویدیویی کار تعمیر و نگهداری جنگنده‌ها و هلیکوپترها در افغانستان را انجام دهد. آنها گفتند که مکانیک شما از این سمت از طریق نرم‌افزار زوم با کارشناس ما در قطر ارتباط برقرار و آموزش‌های لازم را دریافت می‌کند. علاوه بر این سنتکام در نظر دارد یک مرکز تعمیر هواپیما را در امارات متحده عربی برپا کند. این مرکز هزار و 600 کیلومتر با افغانستان فاصله داشت، بنابراین هلیکوپترهای افغان نمی‌توانستند این مسافت را پرواز کنند و هواپیماهای افغان هم برای اینکه در این مرکز تعمیر شوند، مجبور بودند از بخشی از حریم هوایی پاکستان عبور کنند که دریافت اجازه از مقامات پاکستانی نیازمند برگزاری مذاکراتی سخت و دشوار بود. یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه امریکا می‌گوید: «تا ماه ژوئن، هیچ پیشرفتی در این خصوص حاصل نشد. واقعیت این بود که ما داشتیم از افغانستان خارج می‌شدیم.» تمامی ارتش افغانستان حول محور سیستم مدیریتی و کارشناسی نظامیان امریکا فعالیت می‌کرد و زمانی که امریکایی‌ها افغانستان را ترک کردند، نیروهای  افغان به حال خود رها شدند.     اوایل جولای اشرف غنی و مشاورانش از سفرشان به امریکا بازگشتند. محب می‌گوید: «ما واقعا وضعیت بد و ناامیدکننده‌ای داشتیم.» وقتی که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان آغاز شد، طالبان کنترل 80 ناحیه از 400 ناحیه دولتی افغانستان را در اختیار گرفته بود. تا دهم جولای، طالبان کنترل بیش از 200 ناحیه را در اختیار گرفت. آنها به سرعت گذرگاه‌های مرزی با ایران و پاکستان را تصرف کردند. سپس به سمت شهرهای بزرگ حرکت کردند و آنها را نیز در اختیار گرفتند و چند ناحیه نزدیک به کابل را نیز تصرف کردند. محب می‌گوید: «ما نمی‌توانستیم جلوی حرکت‌شان را بگیریم و مطمئن نبودیم که امریکایی‌ها چه کمکی می‌توانند به ما بکنند. در نهایت فروپاشی دولت به سرعت آغاز شد.» روز 23 جولای بایدن با غنی تماس گرفت و گفت: «نیازی نیست به شما بگویم که به نظرم می‌رسد دریافت دنیا و حتی بخش‌هایی از افغانستان این است که اوضاع در زمینه جنگ با طالبان اصلا خوب نیست.» ژنرال‌های امریکایی تلاش می‌کردند غنی را قانع کنند تا یک برنامه دفاع هوایی اجرا کند تا بتوان از شهرهای پرجمعیت نظیر کابل دفاع کرد. بایدن به غنی پیشنهاد کرد که هفته آینده یک کنفرانس مطبوعاتی با حضور سیاستمداران سرشناس افغانستان نظیر عبدالله عبدالله، ژنرال دوستم، کرزی و محمد محقق، رهبر اقلیت هزاره ترتیب دهد. بایدن به غنی گفت: «اگر همه شما کنار هم بایستید و با کمک بسم‌الله خان، وزیر دفاع، یک استراتژی جایگزین طراحی کنید، قادر خواهید بود از کابل و شهرهای بزرگ دفاع کنید.» بایدن در ادامه گفت: « من نظامی نیستم، بنابراین نمی‌خواهم به شما بگویم که این استراتژی دقیقا چه باید باشد. اما تنها در صورتی که با این پیشنهاد موافق باشید از سوی ارتش امریکا به شما کمک خواهد شد. ما همچنان حمایت هوایی از نیروهای شما را انجام خواهیم داد. البته اگر بدانیم که طرح شما چیست و ما چه باید بکنیم.» غنی گفت که کنفرانس مطبوعاتی را برگزار خواهد کرد اما نیروهایش به هواپیماهایی بیشتری از سوی امریکا نیاز دارند تا بتوانند به طالبان حمله کنند. غنی گفت: «آنچه اهمیت دارد حمایت هوایی نزدیک از نیروی‌های افغان است.» اما بایدن گفت: «حمایت هوایی نزدیک تنها زمانی مفید خواهد بود که شما یک استراتژی نظامی برای حمایت از نیروی زمینی داشته باشید.» بایدن گفت به یکی از ژنرال‌های ارشدش خواهد گفت با غنی تماس بگیرد تا طرح‌های نظامی را با او هماهنگ کند. دو روز بعد وزارت دفاع امریکا اعلام کرد حملات شدید هوایی علیه طالبان را آغاز کرده و این حملات ممکن است «چند هفته» ادامه یابد. اشرف غنی نیز آن کنفرانس مطبوعاتی را برگزار کرد و بعد به ولایت‌های مختلف سفر کرده و از پایگاه‌های نظامی بازدید کرد تا نیروهای افغانستان را بسیج کند. روز دوم آگوست، وقتی که غنی استراتژی نظامی جدید افغانستان را به مجلس این کشور ارایه می‌کرد، انتقاد شدیدی از دولت بایدن مطرح کرد. غنی گفت: «دلیل گرفتار شدن ما در شرایط فعلی این است که تصمیم‌ها ناگهانی اتخاذ شده‌اند.» البته او پیش‌بینی کرد که دولتش ظرف مدت شش ماه اوضاع را تحت کنترل خواهد گرفت. غنی تصمیم داشت روز پنجم آگوست برای شرکت در مراسم ادای سوگند ابراهیم رییسی به تهران سفر کند. غنی چندین سال بود که برای رسیدن به توافقات امنیتی و اقتصادی، با تهران مذاکره می‌کرد. غنی قبل از سفر به تهران با بلینکن گفت‌وگو کرد. آنها 10 تا 15 دقیقه اول را درباره تبعات احتمالی توافق بین تهران و کابل که می‌تواند برای سیاست‌ خارجی امریکا داشته باشد، صحبت کردند. بلینکن به غنی هشدار داد: «اگر قوانین امریکا نقض شود ممکن است حمایت ما از افغانستان به خطر بیفتد.» وقتی صحبت به جنگ کشید، غنی فهرستی از اشتباهات امریکا به خصوص رویکرد امریکا در مذاکره با طالبان را به میان آورد. غنی به بلینکن گفت که نمایندگانش در دوحه به او گفته‌اند که «خواسته طالبان صرفا پیروزی نظامی است. با کمال احترام باید بگویم که همکاران بین‌المللی ما در فهم مقاصد و شخصیت رهبران طالبان دچار اشتباه شده‌اند. آنچه طالبان می‌خواهد صرفا تسلیم شدن ماست. آیا همکاران و کارکنان شما احساس دیگری دارند؟» بلینکن گفت هنوز هم ممکن است راهی برای توافق با طالبان وجود داشته باشد بدون اینکه غنی مجبور باشد موقعیت خودش را به خطر اندازد. خلیل‌زاد روی طرح جدیدی کار می‌کرد؛ یک توافق آتش‌بس یک ماهه در ازای اینکه هر دو طرف سه هزار نفر از زندانیان طرفین را آزاد کنند. غنی این پیشنهاد را بلافاصله رد کرد. به قول خودش «اگر من هزاران زندانی طالبان را آزاد کنم، کشور فرو خواهد پاشید و نیروهای امنیتی افغانستان دیگر نخواهند جنگید.» در این میان طالبان همچنان به پیشروی خود و تصرف روستاها و شهرها ادامه می‌داد.     حالا دیگر مرکز ولایات یکی پس از دیگری به دست طالبان سقوط می‌کردند. روز دوازدهم آگوست غزنی هم سقوط کرد. آن روز عصر، بلینکن و لوید آستین وزیر دفاع امریکا با غنی تماس گرفتند تا به او اطلاع دهند که سه هزار سرباز امریکایی به افغانستان اعزام می‌شوند تا کنترل فرودگاه کابل را به دست بگیرند. این سربازان قرار نبود از کابل در مقابل حمله طالبان دفاع کنند، بلکه هدف‌شان این بود که امنیت روند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را تضمین کنند. روز بعد، طالبان کنترل شهرهای اصلی نظیر قندهار و هرات را در اختیار گرفت. ژنرال دوستم که تحت محاصره قرار داشت، به ازبکستان گریخت. چهره‌های دیگری نظیر عطا محمد نور، از رهبران قدرتمند و مستقل شمال افغانستان نیز کشور را ترک کردند.  تحلیل دقیق آخرین تصمیم غنی به عنوان رییس‌جمهوری برای ترک افغانستان دشوار است. ماه آگوست گذشته، سفیر سابق افغانستان در تاجیکستان اشرف غنی را متهم کرد که 150 میلیون دلار پول نقد را به هنگام فرارش از افغانستان با خود برده است. البته او هیچ مدرکی برای اثبات ادعایش ارایه نکرد. غنی این ادعاها را کاملا بی‌اساس و نادرست خوانده است. در امریکا، بازرس کل بازسازی افغانستان پرونده‌ای در این خصوص گشود اما این اتهامات همچنان رازآلود باقی مانده است. اواخر ماه جولای بود که غنی و محب در خصوص احتمال اینکه مجبور شوند از کشور بگریزند، گفت‌وگو کردند. یکی از اولویت‌های غنی این بود که کلکسیون کتاب‌هایش را از هر آسیبی حفظ کند. ترجیح او این بود که از پایتخت افغانستان به سمت شرق این کشور برود، چراکه او در آنها متحدان سیاسی و نظامی داشت. محب معتقد بود که اگر غنی مجبور به ترک افغانستان شود، تاجیکستان و ازبکستان مقاصد مطمئن‌تری هستند، چراکه تنها با یک پرواز هلیکوپترهای ام‌ای 17 می‌شد به این دو کشور رسید. در ماه آگوست، محب به قهار کوچی رییس تیم محافظین اشرف غنی دستور داد که طرح خروج اضطراری را بر همین اساس آماده کند. اما وقتی که طالبان به حومه کابل رسیدند و امریکایی‌ها و متحدان‌شان هم خروج نیروهای‌شان را تسریع کردند، محب و غنی نمی‌دانستند که آیا آنها در لیست خروج امریکایی هستند یا خیر. روز چهاردهم آگوست، محب متوجه شد که یکی از همکارانش در کاخ ریاست‌جمهوری افغانستان در فهرست افراد در معرض خطر سفارت امریکا در کابل است و می‌تواند به همراه امریکایی‌ها افغانستان را ترک کند. آن روز بعدازظهر، محب از طریق تلفن با یکی از رابط‌هایش در وزارت خارجه امریکا تماس گرفت. آنها درباره روند گفت‌وگوهای صلح صحبت می‌کردند که محب کمی مکث کرد و پرسید: «آیا برای خارج کردن من و اشرف غنی از افغانستان برنامه‌ای دارید؟» آن مقام امریکایی از محب خواست درخواستی مکتوب برایش بفرستد. محب نیز در یک پیامک برایش نوشت: «تمایل دارم در صورتی که توافق سیاسی در افغانستان به دست نیامد، من و رییس‌جمهور اشرف غنی در فهرست افرادی که دولت امریکا خود را موظف به خارج کردن‌شان از افغانستان می‌داند، قرار بگیریم.» پیامک ارسال شد و رابط محب در وزارت خارجه امریکا تایید کرد که پیام را دریافت کرده است.  مبهم بودن این گفت‌وگو محب را نگران کرده بود: «با خودم فکر کردم که امریکایی‌ها قصد ندارند ما را نجات دهند.» محب با یکی از مقامات ارشد امارات متحده عربی تماس گرفت. او به غنی اطمینان داده که امارات به غنی و دستیاران ارشدش پناه خواهد داد. او گفته بود که پادشاهی امارات هواپیمایی را روز دوشنبه شانزدهم آگوست به کابل خواهد فرستاد و هواپیما در فرودگاه منتظر خواهد ماند و خلبان تنها با اشاره‌ای می‌تواند پرواز کند. محب عضو گروه سیگنالی بود که برخی مقامات ارشد اطلاعاتی امنیتی نیز عضوش بودند. شب چهاردهم آگوست، اخبار بد در همه کانال‌ها منتشر شد. ننگرهار نیز به علاوه برخی دیگر از ولایات به دست طالبان سقوط کردند. صبح روز یکشنبه، پانزدهم ماه آگوست، محب پای پیاده از دفترش به سمت دفتر غنی به راه افتاد تا در نشست روزانه‌شان که ساعت 9 صبح برگزار می‌شد، شرکت کند. در همین حین خبری در آن گروه سیگنالی منتشر شد که می‌گفت طالبان به کابل رسیده است. خبرهای زیادی هم در این باره منتشر می‌شد که نیروهای پلیس کابل، سربازها و محافظان، یونیفرم‌های‌شان را از تن به در آورده و به خانه‌های‌شان رفته‌اند. ارگ ریاست‌جمهوری و سفارت امریکا در کابل، در منطقه سبز این شهر واقع شده بودند و با دیوارهای بلند و نگهبانان بسیار محافظت می‌شدند. نیروهای امریکایی از طریق دوربین‌های با وضوح بالا، رفت‌و‌آمدها در خیابان‌های اطراف را تحت نظر داشتند.‌حدود ساعت 9 صبح بود که راس ویلسیون، کاردار سفارت امریکا در کابل با بررسی گزارش‌های دریافتی به این نتیجه رسید که تعداد زیادی از نیروهای پلیس و نگهبانان منطقه سبز، مواضع‌شان را ترک کرده‌اند و شبکه امنیتی منطقه سبز کابل تقریبا از میان رفته است. او با واشنگتن مشورت کرد و بعد بلافاصله دستور تخلیه اضطراری کارکنان سفارت امریکا و انتقال‌شان به فرودگاه کابل را صادر کرد. برای اینکه این اقدام به بیرون درز نکند و نیروهای طالبان یا داعش از آن باخبر نشوند، ویلسون آسیب‌دیدن شبکه امنیتی منطقه سبز و خروج اضطراری کارکنان سفارت امریکا را از غنی پنهان کرد. وزارت دفاع امریکا همچنان فهرست ژنرال‌های ارتش و مقامات عالیرتبه دفاعی افغانستان را که باید از کشور خارج می‌شدند در اختیار داشت، اما معتقد بود اضافه کردن اسم غنی و محب به این فهرست در حیطه اختیارات وزارت خارجه است نه وزارت دفاع و بنا به گفته یکی از مقامات وزارت خارجه، این موضوع هرگز به‌طور رسمی در وزارت خارجه مورد ملاحظه قرار نگرفت.     صبح روز پانزدهم آگوست، هوا خیلی گرم بود. حول و حوش ساعت یازدهم صبح، محب در یک جلسه در فضای باز چمنزار کناری دفتر رییس‌جمهوری، به اشرف غنی و یک دیپلمات اماراتی پیوست. همان‌طورکه آنها درباره طرح خروج‌شان صحبت می‌کردند، می‌توانستند پرواز هلیکوپترهای شینوک و بلک هاوک نیروی امریکایی را در افق ببینند. سپس از جایی نزدیک به کاخ ریاست‌جمهوری، صدای شلیک گلوله شنیده ‌شد. محافظان غنی او را به داخل ساختمان بردند. ظهر همان روز، محب در کتابخانه اشرف غنی به او پیوست. آنها توافق کردند رولا، همسر غنی و برخی کارکنان دفتر ریاست‌جمهوری که حضورشان ضروری نیست در اسرع وقت به امارات بروند. رابط اماراتی به محب گفت که صندلی‌هایی در یکی از پروازهای خطوط هوایی برای‌شان رزرو می‌کند و آنها ساعت 4 بعدازظهر می‌توانند، پرواز کنند. غنی از محب خواست همسرش را تا دوبی همراهی کند و از آنجا به دوحه برود تا مذاکرات میان خلیل‌زاد و ملابرادر را نهایی کرده و درباره تسلیم کابل به طالبان صحبت کند. حدود ساعت یک بعدازظهر بود که محب پیامکی دریافت کرد که می‌گفت خلیل‌ حقانی، رهبر شاخه حقانی طالبان تمایل دارد با او صحبت کند. سپس یک شماره تلفن پاکستانی روی تلفن همراهش نمایان شد. محب به تلفن جواب داد. محب تنها یک کلمه از آن مکالمه را به یاد می‌آورد: «تسلیم شوید.» حقانی به محب گفت بعد از اینکه بیانیه تسلیم مناسب منتشر کرد، با او دیدار خواهد کرد. وقتی محب پیشنهاد کرد بهتر است اول مذاکره‌ کنند، حقانی دوباره حرفش را تکرار کرده و تلفن را قطع کرد. محب بلافاصله با تام وست، معاون خلیل‌زاد در دوحه تماس گرفت تا خبر را به او اطلاع دهد. وست به محب توصیه کرد به هیچ جلسه‌ای با مقامات طالبان نرود چون ممکن است یک دام باشد. محب ساعت 2 بعدازظهر به محل اقامت ریاست‌جمهوری بازگشت و همسر غنی را تا محل پرواز هلیکوپترها همراهی کرد. قرار بود آنها به سمت فرودگاه حامد کرزی پرواز کنند و در آنجا سوار هواپیمای خطوط هوایی امارات شوند. سه هلیکوپتر از چهار هلیکوپتر ریاست‌جمهوری در کاخ ریاست‌جمهوری بودند و چهارمی نیز در فرودگاه بود. محب دریافت که خلبان‌ها باک هلیکوپترها را پر از سوخت کرده‌اند چون تصمیم داشتند مستقیما به تاجیکستان یا ازبکستان بروند، چراکه دیگر خلبان‌های ارتش افغانستان نیز طی روزهای گذشته گریخته بودند. خلبان‌ها نمی‌خواستند به فرودگاه بروند، چراکه شنیده بودند برخی سربازان شورشی ارتش افغانستان هلیکوپترهای فرودگاه را در اختیار گرفته‌اند. کوچی به سمت محب آمد و به او گفت: «اگر تو بروی جان رییس‌جمهور به خطر خواهد افتاد». محب گفت: «می‌خواهی من بمانم؟» کوچی گفت: «نه، می‌خواهم رییس‌جمهور را هم با خودت ببری.» محب شک داشت که در صورت ورود طالبان به کاخ ریاست‌جمهوری، محافظان غنی به او وفادار بمانند و کوچی هم تاکید کرد که آنقدر قدرت ندارد که از رییس‌جمهوری محافظت کند. محب به همسر غنی کمک کرد تا سوار هلیکوپتر شود و بعد از او خواست کمی منتظر بماند. سپس به همراه کوچی به سمت اقامتگاه غنی حرکت کردند. غنی را پیدا کرد و دستانش را در دست گرفت و گفت: «آقای رییس‌جمهور! وقت رفتن است. باید برویم.» غنی می‌خواست به طبقه بالا برود و تعدادی از وسایلش را بردارد، اما محب نگران بود که از دست رفتن هر دقیقه ممکن است خطر ترسیدن و شورش کردن محافظان را در پی داشته باشد. بنابراین غنی حتی بدون اینکه پاسپورتش را همراه داشته باشد، سوار اتومبیل شد. در محل استقرار هلیکوپتر‌ها، کارکنان کاخ ریاست‌جمهوری و محافظان غنی بر سر اینکه چه کسی باید سوار هلیکوپتر شود با هم گلاویز شدند. خلبان‌ها می‌گفتند که هر هلیکوپتر فقط ظرفیت سوار کردن شش مسافر را دارد. در نهایت علاوه بر غنی، همسرش و محب، 9 مقام کاخ ریاست‌جمهوری و برخی اعضای تیم امنیتی غنی، سوار هلیکوپترها شدند. حدود ساعت دو و نیم بعدازظهر موتور هلیکوپترها روشن شد. هر سه هلیکوپتر به آرامی بر فراز باغ کاخ ریاست‌جمهوری افغانستان به هوا برخاستند به سمت شمال اوج گرفتند و از بالای سقف خانه‌های کابل به سمت گذرگاه سالنگ و فراتر از آن به سمت آمودریا و ازبکستان پرواز کردند. 

همچنین ببینید

۵ درد که به دلیل نبود ویتامین D سراغتان می آید

۵ درد که به دلیل نبود ویتامین D سراغتان می آید

عصر ایران : اگر بدن به مقدار لازم ویتامین D دریافت نکند با مشکلات متعددی مواجه می‌شود.