آفتاب یزد/متن پیش رو در آفتاب یزد منتشر شده و بازنشر آن در کم خبر به معنای تاییدش نیست
نقش روسها در تحریک افکار عمومی کاملا هویدا است اما این که آنها تعمداً ایرانیها را دچار تنش و عصبانیت میکنند مسئلهای است که نیاز به بررسی و تجزیه و تحلیل دارد
رضا بردستانی/ کنفرانس تهران از ششم تا نهم آذرماه ۱۳۲۲ در محل سفارت روسیه و با حضور وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا، فرانکلین روزولت، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا و ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد که از آن اسنادی بر جای مانده و تصویری معروف، تصویری که همواره ایرانیها نسبت به آن حس خوبی نداشته اند.سالها بعد - مرداد ۱۴۰۰ - یعنی ۷۸ سال پس از آن واقعهی به غایت تلخِ تاریخی، سفارت روسیه، تصویری را منتشر میکند در همان حال و هوای آذرماه ۱۳۲۲ که در این عکس، سایمون شرکلیف در سمت راست، لوان جاگاریان در سمت چپ تصویر که به ترتیب سفرای بریتانیا و روسیه در ایران هستند و یک صندلیِ خالی قرارداده شده، صندلیِ خالیای که هزاران تحلیل و تنش و اعتراض در پی دارد.واکنشها در توئیتر بالا میگیرد. در همان زمان اما مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران نیز سکوت را جایز نشمرده، نسبت به این رفتار واکنشهایی از خود نشان میدهند:- محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس ایران، در توییتی انتشار این عکس را از «ادب دیپلماتیک» دور دانسته مینویسد: «هر دو سفیر باید فورا، به طور رسمی، بابت اقدام انجام شده عذرخواهی کنند در غیر اینصورت واکنش قاطع دیپلماتیک ضروری خواهد بود.»- محمدجواد ظریف، وزیر وقتِ خارجه ایران، به انگلیسی توییتی منتشر میکند که در آن انتشار این عکس را «نامناسب» خوانده و یادآور میشود: «مردم ایران، از جمله در مذاکرات برجام، نشان دادهاند که سرنوشتشان هیچگاه در سفارتخانههای کشورهای خارجی یا توسط خارجیها مشخص نمیشود.»
از مرداد ۱۴۰۰ تا پاییز و زمستان ۱۴۰۰روزها در پی هم، بحثِ آن تصویر جنجالی در رسانهها و شبکههای اجتماعی دست به دست میشود تا دور جدیدی از مذاکرات هستهای با موضوع برجام و بررسی راههای بازگشت آمریکا به این موضوع در دستور کار قرار میگیرد. توئیت ها، انتشار تصاویر و برخی موضعگیریها از سوی اولیانوف، نماینده روسیه در وین دوباره به کانون توجهات تبدیل میشود. در این میان نشستهای دو نفره با رابرت مالی، مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا؛ بیشتر از هر توئیت و تصویری افکار عمومی را به اصطلاح تحریک و عصبانی میکند تا جایی که کنایههایی با این مضمون که روسیه به جای ایران در مذاکرات سکان را به دست گرفته و اولیانوف چرا باید از جانب ایران صحبت کند و... روانه وزارت امورخارجه و دستگاه دیپلماسی میشود.عبارات تند و توهینآمیز که اولیانوف آن را در جواب یکی از کاربران ایرانی منتشر میکند که در آن مستقیماً وزیرامورخارجه سابق ایران - محمد جواد ظریف - هدف قرار گرفته، موجی از خشم و اعتراضات را به دنبال دارد. این بار فشار افکار عمومی به قدری زیاد میشود که اولیانوف در یک عقب نشینی آشکار، ضمن حذفِ آن توئیت به ظریف ابراز ارادت کرده و چند روز بعد، زادروز وی را نیز تبریک میگوید.دوگانهی له و علیهِ روسیه در شبکههای اجتماعی - عمدتاً توئیتر - به قوت خود باقی میماند تا سفر رئیسی به مسکو که بارِ دیگر این واکنشها اوج میگیرد و این بار، در فضای داخلی، صفبندی عجیبی از موافقان و مخالفان روسیه شکل میگیرد، مسئلهای که میتواند حائز اهمیت باشد.
یکی از وظایف سیاست خارجی، تبلیغات است؛ همانی که به آن میگویند: «دیپلماسی عمومی»آفتاب یزد در گفتگویی تحلیلی، رخدادهای این روزهای شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و نیز افکار عمومی را با قاسم محبعلی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل سیاسی در میان میگذارد و این پرسش را مطرح میکند که؛ دستگاه تبلیغاتی روسیه تا چه اندازه در به وجود آمدنِ چنین حاشیهها و گاه تنشهایی میتواند دخالت داشته باشد یا به تعبیری واضحتر آیا به وجود آمدنِ اینگونه مباحث که افکار عمومی را تحریک میکند، عمدی است؟وی با اشاره به این موضوع که: «به طور کلی، افکار عمومی حساس به مباحث مرتبط به روسها است» ادامه میدهد: بخشی از کار سیاست خارجی تبلیغات است که به آن دیپلماسی عمومی میگویند. بخشی از آن ممکن است توسط رسانههای رسمی صورت گیرد. اما اینکه تحلیل کنیم روسها خودشان به این مسئله دامن میزنند کار مشکلی است رسانههایی مثل اسپوتنیک ظاهرا از جمله رسانههایی هستند که به دستگاههای تبلیغاتی روسیه وابستهاند و باید با احتیاط با نوشتهها و تحلیل هایشان برخورد کرد ولی به طور کلی روابط ایران با روسیه بسیار اهمیت دارد اما اینکه روسها دنبال روابط نهادینه شده با ایران باشند برداشت درستی نیست.
نگاه و نظر روسها نسبت به ایران نگاهِ از بالا به پایین استمحبعلی اظهار میدارد: روسها همیشه با ایران یعنی از دیرباز از زمان تزارها تا شوروی سابق تا کنون با ایران برخوردی از بالا به پایین داشتند و ایران را به عنوان سرزمین رقابت خود با کشورهای غربی میدانستند. روسها حوزه امنیت ملیشان را به سه منطقه تقسیم کرده اند. فدراسیون روسیه که حوزه مستقیم امنیت ملیشان است و امنیت حیاتیشان به آنجا بستگی دارد. حوزه مجاور که آسیای میانه است و قفقاز جنوبی و اروپای شرقی که روسها سعی میکنند هیچ نیروی رقیبی وارد آنجا نشود. در مورد کشور خودشان حاضرند بجنگند اما در مورد این مناطق از ابزارهایی استفاده میکنند. مانند کاری که با گرجستان، قزاقستان، اوکراین و روسیه سفید انجام میدهند. اینجا را منطقه نفوذ و تحت سلطه خود میدانند در گذشته متعلق به خود روسیه بود و با فروپاشی شوروی سابق آن مناطق را وابسته به خودشان تعریف کردند.
از نظر روس ها، ایران در منطقهی رقابت برای چانه زنی با دیگر کشورها تعریف شده استوی میافزاید: افغانستان، ایران، ترکیه و خاورمیانه جزء مناطق نزدیک است که این مناطق را منطقه رقابت تلقی میکنند و اگر قدرتشان زیاد باشد مانند قرن ۱۹ و ۲۰ به منطقه نفوذ تبدیل میکنند. این بستگی به قدرت روسیه دارد که شاید هنوز آن توانایی را نداشته باشد اما این مناطق را مناطق رقابت میدانند و سعی میکنند درگیریهایشان و جنگ نیابتی را در این مناطق تعریف کنند و اجازه ندهند رقبایشان به این مناطق نفوذ کنند. لذا ایران در این حوزه قرار میگیرد.
روسها علاقهای به ایرانِ قدرتمندِ هم پیمان با غرب ندارنداین دیپلمات سابق در بخش دیگری از گفتگوی خود با آفتاب یزد خاطرنشان میسازد: اگر خواسته باشیم به روسیه به عنوان قدرت ژئوپلیتیک نگاه کنیم آنها علاقهمند به این نیستند که ایران کشور قدرتمندی شود یا همانند جنگ سرد هم پیمان غرب شود که از این طریق غربیها بتوانند در این حوزه نفوذ کنند. بنابراین ایرانی که قوی نباشد و روابط خوبی با غرب نداشته باشد در حوزه امنیت ملی روسیه تعریف شده است. در مقابل برای غربیها هم مهم است که ایران حوزه نفوذ روسیه نباشد و اگر چنین شود به سرزمین رقابت تبدیل میشود مانند آنچه که در افغانستان رخ داد، در زمان جنگ سرد در ایران و ترکیه هم همین گونه بود غربیها نقش باثبات ساز داشتند روسها نقش بیثبات ساز. اگر ایران منطقه نفوذ روسیه شود غربیها نقش بیثبات ساز خواهند داشت. یکی از نگرانیهایی که باید داشت همین است.
غربیها روی کمک روسهادر مذاکرات هستهای حساب ویژهای باز کردهاندقاسم محبعلی با اشاره به رویدادهای اخیر در حوزهی خاورمیانه میگوید: در ملاقات اخیر وزرای خارجه روسیه و آمریکا وزیر خارجه آمریکا مستقیما به این مسئله اشاره میکند که روسیه چون در ایران نفوذ دارد باید روی ایران فشار آورد تا مذاکرات پیش رود و این نشاندهنده این است که روسها چقدر آمادگی دارند با غرب کار کنند. نکته آخر اینکه روسها سفر آقای رئیسی را به گونهای تنظیم کردند که یک روز قبل از ملاقات بسیار حساس وزرای خارجه آمریکا و روسیه در ژنو باشد تا از ابزار ایران بتوانند در آنجا ودر بده و بستانهایی که با غربیها دارند بهرهبرداری کنند.
روسها جزئیترین تحولات در ایران را دنبال میکنندمحبعلی در پاسخ به این پرسش که: «در هر صورت روسها از افکار عمومی و جریانات رسانهای ایران باخبرند، آیا دانسته کارهایی انجام میدهند؟» اظهار میدارد: اگر به نوشتههای روسها از دو قرن پیش نگاه کنیم با دقت تمام، همه تحولات داخل ایران را رهگیری میکنند. چون مدتی با انگلیسیها در رقابت بودند مدتی با آمریکاییها و اکنون هم موقعیت ایران برای روسها بسیار اهمیت دارد و اگر ایران کشور قدرتمند و نزدیک با غرب باشد اوضاع قفقاز و آسیای مرکزی متحول میشود و تهدیدی که اکنون روسها عنوان میکنند از طرف شرق توسط ناتو است آنگاه از سمت جنوب هم میتواند باشد و کلا محاصره شود. نگاه روسها عمدتا امنیتی است البته این را هم باید بپذیریم که در داخل ایران حساسیت زیادی به روسیه با توجه به سوابق تاریخی که وجود دارد هست. غربیها هم میخواهند به این مسئله دامن زده شود. فعلا ایران منطقه رقابت شرق و غرب است. در ایران روابط با روسیه را راهبردی و اسلامی مطرح میکنند و این خود سبب تحریک بیشتر غرب میشود و روسها هم در مناسباتشان با غرب از این مسئله استفاده میکنند. بنابراین میتوان گفت بخشی از این بازی کار نفوذ روسها باشد.
این که میگویند نگاه روسیه به ایران عوض شده، حرف درستی نیست!سفیر اسبق ایران در مالزی در پاسخ به این پرسش آفتاب یزد که: «بخشی از تعاملات سیاست خارجه کشوری ثالث شدن تمامیت ارضی و استقلال ایران را به خطر نمیاندازد؟» میگوید: روسیه درست است که کشور بزرگی است اما به دلیل وضعیت ژئوپلیتیکی که دارد همیشه مشکلاتی جدی دارد و مسیرهای دسترسیاش مشکلاتی را دارد. روسیه به لحاظ اقتصادی هنوز به مانند کشورهایی چون آلمان، چین یا ژاپن نیست و هنوز کشور در حال توسعه به حساب میآید و مهمترین منابع ارتباطیاش با دنیای خارجی یکی نفت و گاز است و دیگری موقعیت ژئوپلیتیکش است که باید به نوعی آن را حل و فصل کند طبیعی است یکی از مسیرهایی که همیشه برایش مطرح بوده چه برای اینکه جلوی نفوذ دولتهای رقیب در منطقه نفوذش را بگیرد و چه برای عبور از این مناطق برای وارد شدن به حوزههای نفوذ رقبا ایران بوده است. از ایران به عنوان یک سرزمین واسطه برای دسترسی به آبهای آزاد استفاده میکند. در هر صورت ما باید توجه داشته باشیم که همیشه زندگی کردن در کنار همسایه بزرگتر با اخلاق توسعه طلبانه ژئوپلیتیکی باید محتاطانه باشد تجربه تاریخی هم این را نشان میدهد.محبعلی سپس به یک موضوع تاریخی پرداخته ادامه میدهد: روسها در سال ۱۹۰۷ با انگلیسیها تفاهم کردند و بر اساس آن ایران را به سه منطقه تقسیم کردند، شمال تحت نفوذ خودشان، جنوب تحت نفوذ انگلیسیها و ایران مرکزی هم منطقه بیطرف بود. لذا به نظر نمیرسد سیاست روسها از زمان تزار و شوروی سابق تا کنون نسبت به ایران تغییرات جدی کرده باشد لذا باید در روابط با روسیه با احتیاط عمل کرد. تاکید میکنم در عین حال که روابط با روسیه لازم است اما باید بالانس قوا را هم مد نظر داشت به دلیل شرایطی که داریمعدم برابری قدرت نظامی و سرزمینی نیاز به یک قدرت رقیب روسیه فرامرزی داریم تا بتوانیم بالانس قوا با روسیه ایجاد کنیم. در غیر این صورت بالانس قوا به ضرر ما خواهد بود و سرنوشتی مانند روسیه سفید، ارمنستان و آذربایجان پیدا میکنیم که بدون اراده روسها نمیتوانند زندگی کنند.
دلیل نگرانی و عصبانیت یک تفکر خاص چیست؟محبعلی در واکنش به این موضوع که برخی در داخل ایران، هرگونه صحبت در بارهی روسیه را برنمیتابند و حتی با عصبانیت برخورد میکنند، چرا؟ میگوید: این سوال را باید از خودشان پرسید که چرا خود را اینقدر نیازمند رابطه با روسیه میدانند از نظر اقتصادی که مکمل نیستیم هر دو صادرکننده انرژی میباشیم و رقیب به حساب میآییم از لحاظ تجاری هم که با هم مبادلهای نداریم. حداکثر ارتباط ما همان چیزی است که از گذشته بوده و در حال حاضر که روابط ما با اروپا قفل است اگر باز شرایط بسیار تغییر میکند. در این چهل سال نتوانستیم روابطمان را با کشورهای دیگر تنظیم کنیم به خصوص سالهای بعد مناقشات هستهای لذا انتخاب دیگری نداریم وقتی میتوانیم به یک رابطه و سیاست افتخار کنیم که چند انتخاب داشته باشیم و از بین آنها بهترین انتخاب را انجام دهیم باید از دوستان پرسید آیا ما به جز اینکه با روسیه و چین رابطه داشته باشیم و سعی کنیم در کنار آنها باشیم آیا در حال حاضر انتخاب دیگری داریم؟ بنابراین نمیشود از این سیاست دفاع کرد. در شرایطی که کشور ما از دیرباز منطقه بازی قدرتهای بزرگ بوده برای اینکه بتوانیم در این بازی بزرگ جای بهتری برای خود دست و پا کنیم و اسیر یک قدرت نشویم باید توازن را در ارتباطهایمان رعایت کنیم. تا بتوانیم از شکافهایی که بین آنها ایجاد شده حداکثر بهرهبرداری را برای حفظ امنیتمان و استقلال ارضی ببریم. در غیر این صورت باید نگران بود.
در هم تنیدگی سیاست خارجی و معیشت ایرانیهاقاسم محبعلی در ادامه بهم تنیدگی سیاست خارجی ایران و معیشت ایرانیها اشاره کرده اظهار میدارد: زندگی و معیشت مردم ایران به سیاست خارجی وابسته شده و با یک سری بازیگران در تقابل قرار گرفتیم و راه خروجی نمیبینیم و وقتی تنها یک جاده یک طرفه رو به رویمان است چارهای جز توجیه آن نداریم. آنها میدانند این سیاست مورد قبول افکار عمومی نیست و کمکی به زندگی مردم نمیکند.
برای خوشایند روس ها؟محبعلی میگوید: وقتی چارهای جز این انتخاب نیست کاری نمیتوان کرد. وقتی ما تنها یک انتخاب چین و روسیه داریم چارهای جز اینکه بگوییم خوب است نداریم.این دیپلمات پیشین تاکید میکند: افکار عمومی هنوز مهم است و جامعه ایران تک صدایی نخواهد شد.وی میافزاید: امکان اینکه ایران به کشور بستهای مانند کره شمالی تبدیل شود وجود ندارد یعنی چنین چیزی امکانپذیر نخواهد بود. بین خود اصولگراها هم صداهای مختلفی وجود دارد. ساختار جمهوری اسلامی به گونهای است که مرتبا خودش تجزیه و انشعاب ایجاد میکند.وی در پایان به این موضوع اشاره میکند که: تک صدایی شدن برای خودشان - اصولگراها - ایجاد هزینه میکند. هیچ کس مخالف رابطه با چین و روسیه نیست مهم این است که منافع و امنیت ملی کشور و مردم حفظ شود.