پاسخ خانه سینما در مورد اظهارات اخیر رئیس سازمان سینمایی/ آقای خزاعی مطالب غیر واقعی و دور از اخلاقی را مطرح کردند
پاسخ خانه سینما در مورد اظهارات اخیر رئیس سازمان سینمایی/ آقای خزاعی مطالب غیر واقعی و دور از اخلاقی را مطرح کردند

پاسخ خانه سینما در مورد اظهارات اخیر رئیس سازمان سینمایی/ آقای خزاعی مطالب غیر واقعی و دور از اخلاقی را مطرح کردند

طبق اظهارات آقای خزائی تلاش های ایشان در تعامل با کارشناسان تامین اجتماعی در مورد افزایش حقوق در دو سال پایانی سنوات خدمت، و دریافت حقوق بازنشستگی مناسب و شایسته، به نتیجه و توافق نهایی رسیده بود، اما به دلیل اختلاف سلیقه و سوء نیت نماینده خانه سینما، آن را عملیاتی و اجرایی نکرده اند! با توجه به این اظهارات، جهت روشن شدن واقعیت و اذهان عموم، توضیحاتی ارائه می‌شود.خانه سینما، صندوق اعتباری هنر، و سازمان سینمایی در بهار سال گذشته، برای رفع برخی مشکلات در ارتباط با مسائل مربوط به تامین اجتماعی، جلسه مشترکی با رئیس و معاونین آن سازمان برگزار کردند. و نمایندگان خانه سینما در پنج مورد، مشکلات و مسائلی را طرح، و خواهان حل آنها شدند. کارگروهی تشکیل و در جلسات مختلف یکی از مواردی که همواره طرح و پیگیری شد، امکان افزایش مناسب حقوق بازنشستگی اهالی سینما بود. متاسفانه علی رغم امیدواری های اولیه و پیگیری‌های دائم، در آخرین جلسه مشترک کارگروه در تیر ماه گذشته، نمایندگان تامین اجتماعی، امکان افزایش متناسب حقوق به میزان موثر و مورد نظر نمایندگان ما را، غیر عملی اعلام کردند. و میزان پیشنهادی ایشان، در صورتی که هیئت مدیره تامین اجتماعی بپذیرد و شوراهای بالادستی هم ایراد نگرفته و مصوب کنند، چنان ناچیز بود که به گفته کارشناسان خبره بیمه و تامین اجتماعی، چندان تفاوتی در وضع موجود، ایجاد نمی‌کرد.به این ترتیب، هنوز توافقی در این زمینه حاصل نشده و پیگیری نمایندگان خانه سینما و صندوق هنر همچنان ادامه دارد.نمایندگان خانه سینما در کارگروه؛ علی دهکردی، علی لقمانی، علیرضا نجف‌زاده۲۴۵۲۴۵

همچنین ببینید

یادداشت‌های زندان آدولف آیشمن؛ قسمت ۵
                آیشمن: با لباس یک شکارچی از اردوگاه گریختم و در جنگل به مرغ‌داری پرداختم/ همه تقصیرات را به حساب من ریختند

یادداشت‌های زندان آدولف آیشمن؛ قسمت ۵ آیشمن: با لباس یک شکارچی از اردوگاه گریختم و در جنگل به مرغ‌داری پرداختم/ همه تقصیرات را به حساب من ریختند

در آن ایام برای این‌که چهره‌ام در استتار بماند و کسی نتواند مرا بشناسد یک ریش «بالبویی» [پرفسوری] گذاشته بودم. اوایل زبری ریش ناراحتم می‌کرد ولی بعدها به قشنگی‌اش دل بستم و عادت کردم. تصمیم داشتم لحظه‌ای قبل از فرار آن را بتراشم.