شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. انقلاب ملت قهرمان ایران 42سالگی خود را در حالی جشن میگیرد که نسل جدیدی وارد فضای سیاسی کشور شده است؛ نسلی که خاطره عینی از شرایط پیش از انقلاب و حتی حوالی انقلاب و تحولات پس از آن ندارد و درک علل انقلاب و صحنههای غرورآفرین بهمن 57 برایش سخت است. لازم است برای بازآفرینی و یادآوری حقیقی علل وقوع انقلاب، پای صحبت کسانی بنشینیم که شاید در عقیده با هم اختلاف داشته باشند اما در هدف، به معنای سرنگونی رژیم شاهنشاهی عمیقا متحدند. در این زمینه گفتوگو کردیم با حسین انصاریراد که مشروح آن را میخوانید.
حسین انصاریراد، نماینده مجالس اول، پنجم و ششم، درباره نقش روحانیت در انقلاب به «شرق» گفت: «محور انقلاب و تصمیمات و نقشههای انقلاب در اختیار شخص بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام بود؛ یعنی همه چشمها در آغاز پیروزی انقلاب به ایشان بود که چه تصمیمی میگیرند و افراد چقدر میتوانند در کنار ایشان حضور داشته و با ایشان همراه باشند و نظر ایشان را همه مطالبه میکردند و همه ملت هم چشمشان به تصمیمات امام دوخته شده بود؛ البته ایشان در آغاز انقلاب به قم مهاجرت کردند ولی جمعیت کشور همه به طرف قم هجوم میبردند و ایشان هم گاهی خطابهای کوتاه یا بلند مخصوصا در مدرسه فیضیه ایراد میفرمودند و از داخل یکی از غرفههای مدرسه فیضیه دستی برای مردم تکان میدادند و هنوز دولتی وجود نداشت تا دولت موقت تشکیل شد و مقداری معلوم بود و مشخص شد که شخصیت امام بیشتر مایل است که روحانیت خیلی ظهوری در حکومت نداشته باشد و در انتخابات اول ریاستجمهوری هم بیشتر مشخص شد که ایشان خیلی تمایلی به اینکه یک روحانی رئیسجمهور باشد، نداشتند؛ البته حزب جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب تشکیل شد و مرحوم بهشتی و آقای هاشمی که به نظر من نقش او از مرحوم بهشتی در سازماندادن تشکیلات حزب جمهوری اسلامی بیشتر بود؛ البته شاید از نظر مسائل تئوری به مرحوم بهشتی مربوط بود که من اطلاعی ندارم اما سازماندهی روحانیت توسط آقای هاشمی انجام میشد و جای تردید نبود و شورای انقلاب هم در جای خودش قرار داشت و تصمیمات خاصی را برای اداره کشور میگرفت و کشور در اختیار کمیتههای انقلاب بود و در رأس این کمیتهها هم بیشتر اوقات روحانیون حضور داشتند در شرایطی که ادارات و شهربانی از کار افتاده بودند؛ بنابراین کشور در حالت انتظار قرار داشت که امام دولت موقت را تشکیل داد تا مجلس خبرگان را تشکیل دهد و قانون اساسی تنظیم شود. در مجلس خبرگان هم اعضای مؤثر عمدتا از روحانیون بودند».او همچنین گفت: «روحانیت در کنار امام نقش عمدهای را در انقلاب ایفا کرده بود و طبیعتا ایجاب میکرد اکثریت قدرت کمیتهها در شهر که مسئول اداره شهرها بودند، در اختیار روحانیت باشد. در کمیته مرکزی تهران هم مرحوم آیتالله مهدویکنی مسئول بود و ایشان چون اهل مشورت بود، با مشورت کمیتهها را اداره میکرد. مردم مخصوصا روشنفکران و نخبگانی که قبل از انقلاب نقش عمدهای در پیروزی انقلاب ایفا کردند و بعد از 28 مرداد فعال شدند، اینها دولت شاه را مورد حمله قرار دادند مخصوصا بقایای جبهه ملی و نهضت آزادی، شخصیتهای آزادیخواه و حتی حزب توده بالاخره نقش خودشان را به شکلی ایفا میکردند؛ البته در کمیتهها نقشی نداشتند اما در سطح افکار عمومی نقش داشتند و روحانیت یکسره قدرت را به دست گرفت و حزب جمهوری اسلامی هم از روحانیون تشکیل شده بود و تحت نظر مرحوم بهشتی و هاشمی انجام وظیفه میکرد و کمیتهها چشمشان به حزب جمهوری اسلامی بود».