ایران/متن پیش رو در ایران منتشر شده و انتشار آن در کم خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
امیر فرشباف/ انتشار خبر افزایش حقوق حداقل بازنشستگان و حداقلبگیران تأمیناجتماعی، با واکنشهای متفاوت و متضادی مواجه شد؛ از ابراز رضایت حداقلبگیران تا نارضایتی طیفی که حقوق بالای 10 میلیون دریافتی دارند و نسبت به افزایش 10 درصدی حقوقشان ناراضی بودند. در بستر رسانه همان طور که میشد پیشبینی کرد، رسانههای جریان معاند با انقلاب اسلامی که عمدتاً وابسته به دولتهای متخاصم هستند، با تمام امکانات و توان ادراکی و تحریکی سعی در بازنمود این مصوبه به مثابه مصوبهای ناعادلانه داشته و دارند. اما آنچه موجب تعجب شد، همسویی روزنامه جمهوری اسلامی با رسانههای جریان ضدانقلاب در تصویرسازی پیرامون این رخداد با استفاده از ادبیات سخیف و زننده بود که با تفصیل بیشتری به آن پرداخته خواهد شد. در ادامه، اختصاراً بخشی از رسانههایی که پیرامون این مصوبه عملیات روانی داشتند نام برده میشود و نهایتاً به تحلیل عملکرد روزنامه جمهوری اسلامی به طور کلی و درباره این مصوبه به طور خاص پرداخته خواهد شد؛پیشرانهای عملیات روانیصدای امریکا (متعلق به دولت ایالات متحده)، بیبیسی فارسی (وابسته به وزارت خارجه انگلیس)، یورونیوز (وابسته به اتحادیه اروپا)، رسانههای وابسته به دربار سعودی مانند تلویزیون ایران اینترنشنال، کلمه، ایندیپندنت و العربیه، PMOI و پیک ایران و اکانت توئیتری مریم رجوی (وابسته به سازمان منافقین)، رادیو فردا (وابسته به کنگره امریکا)، رادیو زمانه (متعلق به چپهای پارلمان هلند)، آموزشکده توانا (وابسته به وزارت خارجه امریکا)، شبکه سلطنت طلب من و تو، وبسایت بهایی-صهیونیستی ایران وایر، دو کانال تلگرامی مملکته و وحیدآنلاین (با کارکرد پشتیبانی از توئیتر ضدانقلاب)، کانال تلگرامی صدای ملت (رسانه اصلاحطلبان نزدیک به نهضت آزادی)، وبسایتها و کانالهای تلگرامی با کارکرد حقوقبشری همچون هرانا، کانون مدافعان حقوقبشر و کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و چند رسانه صنفی داخلی ازجمله کانال تلگرامی بازتاب (با تمرکز بر اخبار حوزه تأمیناجتماعی)، وبسایت سازمان معلمان ایران و کانال سندیکای شرکت واحد ازجمله پایگاههای خبری و رسانههایی بودند که پیرامون این محور ادراکسازی داشتند. البته لازم به ذکر است که تعداد رسانههایی که میتوانست نامشان در این بخش ذکر شود، بیشتر از این مقدار بود؛ اما در هرصورت، نام مهمترین ایشان و به اصطلاح قطبهای پیشران عملیات روانی ذکر شد.
چرا «روزنامه جمهوری اسلامی» چنین میکند؟روزنامه جمهوری اسلامی به مدیرمسئولی مسیح مهاجری بیش از 40 سال است که در عرصه مطبوعات کشور فعال است. در طول این سالها، خاصه پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، میزان حاشیههای این روزنامه رو به تزاید گذاشته و تولیداتی داشته که مصداق بارز هماهنگی با عملیات روانی ضدانقلاب تلقی میشود. هدف در اینجا احصا و ذکر این موارد نیست؛ چراکه ذرهبین نقد رسانهها روی عملکرد این روزنامه رفته و بهعنوان یک نمونه فقط میتوان به گزارش خبرگزاری تسنیم با عنوان «جمهوری اسلامی علیه جمهوری اسلامی» که در تاریخ 19 اردیبهشت سال جاری منتشر شد اشاره کرد؛ بلکه در اینجا صرفاً و اجمالاً به تقاطعگیری میان خروجی محتوایی این روزنامه با تصویرسازی ضدانقلاب در این مقطع زمانی و این رخداد خاص، یعنی افزایش حقوق بازنشستگان تأمیناجتماعی پرداخته میشود.
پیش از روندکاوی رسانهای بهتر است به چند وجه ازوجوه سیاسی و اقتصادی مرتبط با این مصوبه پرداخته شود. در دولت گذشته، کف دریافتی بازنشستگان تأمیناجتماعی 3.5 میلیون تومان بود که برای مدتها با وجود تورم بالا و بیتوجهی دولت وقت به بازنشستگان و طیفهای محروم و مستضعف، همان 3.5 میلیون باقی مانده بود که در این دولت افزایشی 57 درصدی را پشت سر گذاشت که 20 درصد بالاتر از نرخ رسمی تورم بود؛ موضوعی که حداقل پیامد آن، کاهش میزان فاصله میان طبقات کم برخوردار و فرادست و تضعیف حس تبعیض خواهد بود. نکته دیگر در این خصوص اینکه یکی از دلایل اصلی این جنجالسازی ضدانقلاب، همین اقدامات دولت سیزدهم است که تمام برساختهای روانی و رسانهای جریان معاند را با شکست مواجه میکند.
همچنین در دولت حسن روحانی، پرداخت این حقوق از طریق استقراض از بانک رفاه و چاپ پول صورت میگرفت که تبعات وخامت باری ازجمله افزایش تورم بهدنبال داشت؛ درصورتی که در دولت سیزدهم - صرف نظر از نفس این افزایش 57 درصدی - تأمین منابع درآمد این پرداخت، بواسطه اقداماتی همچون اخذ مالیات و درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت صورت میگیرد.در بالا ملاحظه شد که کدام دولتها، جریانها و گروهها در پی تضعیف امید در جامعه از طریق جنگ روانی و تبدیل آن به آشوب میدانی هستند. حال پرسش این است که چرا روزنامهای که عنوان «جمهوری اسلامی» را یدک میکشد، همسو با دشمنان جمهوری اسلامی، تصاویر و پیامهای مشترکی را القا میکند؟ قبل از پاسخ، بهتر است یک نمونه از این موارد را بازخوانی کنیم. این روزنامه یادداشتی را پس از انتشار خبر افزایش حقوق بازنشستگان تأمیناجتماعی منتشر کرد که در آن به نحوی سخیف، عوامفریبانه، سفسطه آلود و با شیوه انکار و تحریف حقایق سعی شده تا احساسات و عواطف مخاطب تحریک و آثار مثبت و عدالت آفرین این اقدام دولت نادیده انگاشته شود. در این یادداشت به قلم غلامرضا بنی اسدی آمده است:«خیلی ممنون که ما را هم در شمار مردم به حساب آوردید. لطفاً بروید یک مقدار فقه و حقوق بخوانید درباره حقالناس. یک مقدار هم مقررات بخوانید تا بدانید تأمیناجتماعی، از انباشت بیمهپردازی خود کارگران شکل میگیرد بدون ریالی از بودجه عمومی. هرکس به فراخور بیمهپردازی باید مستمری دریافت کند. شما با این تصمیم عملاً حقالناس را، به دیگران دادید و دیگران را مدیون هم کردید. معنای مردمی بودن را هم فهمیدیم. معنای عدالت و حقالناس و... را هم ترجمهای دیگر فرمودید. هرکس حق بیمه بیشتری پرداخت، حقوق کمتری گرفت. عجب معنایی دارد عدالت در نگاه شما. بماند برای قیامت. با درک شرایط، نه حرفی میزنیم و نه خواهیم زد. فقط این را یاد تصمیمگیران باشد که قیامتی هم در راه است. وعده ما و شما آنجا...»
حال باید از دلایل و علل این سبک خبرسازی و تهیه خوراک رسانهای برای جریانهای معاند پرسید. در پاسخ، به چند مورد میتوان اشاره کرد؛ نخست، اینکه به نظر میرسد معضلات مالی از جمله عدم موفقیت در فروش در کنار عدم اقبال و بیتوجهی رسانهها و افکار عمومی به این روزنامه یکی از دلایل جلب توجه به هر قیمت و صورت ممکن بوده است. نیاز به توضیح ندارد که روزنامه جمهوری اسلامی، روزنامهای کم تیراژ و کم مخاطب است و به نظر میرسد مدیریت محتوایی این روزنامه نیاز به یک تجدیدنظر بنیادی دارد. وجه دوم عملکرد روزنامه جمهوری اسلامی در خط مشی فکری و جناحی مدیران آن نهفته است.
جانبداری و تبعیت بیدریغ از دو خط انحرافی و خطرناک فتنه و اشرافیت، دلیل دیگر و از قضا مهمترین این دلایل است که باعث شده این روزنامه چنین رویکرد لجاجتآمیزی را در برابر حقیقت و واقعیت در پیش بگیرد. مدیر مسئول این روزنامه از یک سو، مدافع سرسخت جریان فتنهای است که با القای بزرگترین دروغ تاریخ این سرزمین - یعنی دروغ تقلب در انتخابات - 8 ماه پایتخت کشور را درگیر آشوب خیابانی کرده و زمینهساز اعمال تحریمهای بیسابقه امریکا علیه ملت ایران شد و از سوی دیگر، دل درگرو جریان مدافع اشرافیت در کشور دارد؛ موضوعی که آن را بدون تکلف میتوان از خروجی انتشارات این روزنامه و آثاری که مهاجری در مدح پرچمداران اشرافیت نگاشته تشخیص داد.