خراسان/ کشور کلمبیا در آمریکای جنوبی، یکی از مهم‌ترین مراکز تهیه و توزیع موادمخدر در جهان و به‌خصوص در زمینه تولید «کوکائین» است. در این کشور، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و حتی امنیت، حول مسئله موادمخدر دور می‌زند. واقعیت آن است که در کلمبیا، قدرت قاچاقچیان به مراتب بیشتر از توان دولت مرکزی است و گاه، این قاچاقچی‌ها هستند که اجزای دولت را تعیین می‌کنند. پابلو اسکوبار، یکی از همان قاچاقچی‌ها بود؛ متولد سال 1949 در ریونگرو کلمبیا.

او خلافکاری‌های خود را در نوجوانی و با دزدیدن سنگ قبر آغاز کرد! خیلی زود به دلیل خشونت ذاتی‌اش توانست در میان خلافکاران شهرتی دست و پا کند و از حدود 20 سالگی، وارد تجارت و فروش موادمخدر شود. با این حال، گستره خلافکاری‌های او فقط به موادمخدر محدود نمی‌شد؛ او از محل ایجاد و نگهداری مراکز فساد و قمار، پول زیادی به دست می‌آورد و بی‌واهمه از تعقیب پلیس، آن را در تجارت موادمخدر سرمایه‌گذاری می‌کرد. اسکوبار مدتی بعد از ورود به این عرصه، تصمیم به حذف رقبای خود گرفت. دوران ترور و آدمکشی او در کلمبیا، یک کابوس تاریخی تمام‌عیار است؛ قاچاقچی‌های کلمبیایی یا باید مهتری اسکوبار را قبول می‌کردند یا طعم مرگ را می‌چشیدند. مدتی بعد، اسکوبار با تعدادی از آمریکایی‌ها وارد معامله شد و همین ارتباط، پای او را به بازار پرسود موادمخدر در آمریکا باز کرد. به این ترتیب، او می‌توانست ثروت خود را چند برابر کند و با حمایت سرمایه‌داران آمریکایی، قدرت خود را در کلمبیا افزایش دهد. اسکوبار با همین خیالات، مصمم شده‌بود به مقام ریاست‌جمهوری کلمبیا برسد!

با این حال، درگیری میان او و دولت کلمبیا و نفرت عمومی از رفتار وی، مانع اسکوبار برای رسیدن به آرزویش شد. او رسماً با دولت مرکزی وارد جنگ شد و در خیابان‌های شهرهای بزرگ کشور جوی خون به راه انداخت.  اوایل دهه 1990، قانونی در کلمبیا تصویب شد که به دولت اجازه می‌داد با افرادی مانند اسکوبار صلح کند. او مدتی تسلیم نیروهای دولتی شد و در ویلایی بسیار مجلل، بیرون پایتخت کلمبیا سکنا گزید. اما اسکوبار از طریق جاسوسانی که داشت، فهمید که دولت درصدد ازبین‌بردن وی به عنوان «سلطان کوکائین» است. به این ترتیب، دوباره اسکوبار از جنگل‌های کلمبیا سر درآورد و جنگ با دولت آغاز شد. این‌بار دولت کلمبیا که از سوی مردم به‌شدت تحت‌فشار بود، یک تیم کماندویی ویژه برای شکار اسکوبار آماده کرد. قرار شد او را زنده بگیرند و با برگزاری دادگاه و مراسم اعدام، آرامش را به جامعه برگردانند؛ اما در حالی که اسکوبار از ناحیه پا زخمی شده و آماده بازداشت بود، یک گلوله از مبدأ نامعلوم به مغز او شلیک شد و کارش را ساخت. این اتفاق، روز دوم دسامبر سال 1993 در شهر مدلین کلمبیا افتاد؛ اسکوبار هنگام مرگ 44 ساله بود. بسیاری بر این باورند که مرگ او توسط مشتریان آمریکایی‌اش رقم خورد؛ چون آن‌ها نمی‌خواستند اسرار معاملات موادمخدرشان به وسیله اسکوبار فاش شود.